بقای انسان مدرن در دست کتاب

مثلا یک کودک دبستانی هفته ای ۷ – ۸ کتاب می خواند که با احتساب حجم کمتر کتاب های مناسب سنش می شود حدود ۱۰۰ صفحه .در هفته. بین ما اهل کتاب هست اما خودمانیم ؛ حقیقتا چند نفر از ما هفته ای ۱۰۰ صفحه کتاب می خواند ؛ مثل آن طفل دبستانی ممالک دور ؟!

فرهنگ کتابخوانی

بچه تر که بودم وقتی درسمان به معجزات پیامبران الهی می رسید؛
وقتی می گفتند دم مسیحایی عیسی ، مرده زنده می کرد
یا عصای موسی اژدها می شد و نیل خروشان را می شکافت
معجزاتشان در مقایسه با معجزه آخرین پیامبر خدا یعنی کتاب
خیلی جذاب تر و با شکوه بود.  
بزرگتر که شدم فهمیدم هرکجا خواستند جلوی فکر کردن مردمی را بگیرند
کتاب ها را سوزاندند و هرکجا خواستند فرهنگی را توسعه دهند از طریق این برگه های کنار هم به شیرازه نشسته
دست ملتشان را گرفتند و کشیدند بالا.

مثلا در کشورهایی که روی فرهنگ کتابخوانی شان برنامه ریزی کرده اند ؛ بچه ها چیزی به نام مشق شب به معنی تصوری که ما از تکلیف در خانه داریم ندارند . تکلیفِ پس از مدرسه بچه ها ، نیم تا سه ربع ساعت کتابخوانی است و اینگونه است که بخش امانت کتابخانه ها همیشه پر رونق است و حضور بچه ها پررنگ .  مثلا یک کودک دبستانی هفته ای ۷ – ۸ کتاب می خواند که با احتساب حجم کمتر کتاب های مناسب سنش می شود حدود ۱۰۰ صفحه .در هفته.
بین ما اهل کتاب هست اما خودمانیم ؛ حقیقتا چند نفر از ما هفته ای ۱۰۰ صفحه کتاب می خواند ؛ مثل آن طفل دبستانی ممالک دور ؟!
ما دوست داریم پیشرفت کنیم اما با کتاب بیگانه ایم.
فرزندانمان با همه نوع وسایل سرگرمی و دنیای مجازی آشنایی دارند در حالی که
 مغز ما برای پرورش بیشتر و تکمیل بخش خلّاق خود ؛نیاز به تصویر سازی دارد
اینکه اجازه دهیم مفاهیمی در قالب کلمات خوانده شود و درذهن  تصوّر کنیم .

خواندن بهترین تمرین برای مغز انسان

وقتی به جای خواندن مثلا یک متن دوست داریم فقط فیلم ببینیم
این یعنی کار خود را آسان کرده ایم
چون قبلا یکی به جای ما فکر کرده است  و آن مفهوم را به تصویر درآورده
و این در بچه ها که در حال رشد ساختار انتزاعی مغز هستند بسیار مهم تر است
خواندن بهترین نوع تمرین برای مغز است ؛ به دلایل بسیاری .
که تنها یکی از آنها افزایش و بهبود ظرفیت حافظه است.
در چند سالی که از تولد شبکه گسترده وب می گذرد ، دانشمندان عصب شناس فهمیده اند که اگرچه اینترنت، حافظه کوتاه مدت در کاربران خود را بالا می برد یا توانایی انجام چند کار را به آنها می دهد اما در عوض خلاف آنچه کتاب با ذهن ما کرده عمل می کند . وقتی رمانی را می خوانیم به صورت خط به خط می خوانیم نه پراکنده و سرسری . ذهن مان مثل خاک تشنه ای ، ذره ذره به شکل قطره ای اطلاعات را می خرد به جانش . فرصت پردازش و طبقه بندی دارد  ؛ اتفاقی که با باز کردن صفحات وب دقیقا خلاف آن را شاهدیم .
فکر کردن به لایه های پنهان و پیچیده متن یک کتاب ،ذهن را قوی تر می کند و این تجربه در کودکان که قسمت های مختلف مغزشان در حال شکل گیری و توسعه است تاثیر بیشتری دارد.

از آنجایی که سبک روایت در اکثر کتابها به شکل آغاز، میانه و پایان است باعث می شود که مغز به طرز مشابهی ساختارمند شود. وقتی کتاب میخوانیم اگر از نوع داستان و رمان باشد ، پا در کفش شخصیت های قصه می کنیم و این معجزه کتاب برای مغز است که خود را در وضعیت کاملا مشابه با شخصیت ها قرار دهد . فکر کند ، تجزیه و تحلیل کند و به جای آنها هم تصمیم بگیرد .
خواندن، بر خلاف تماشای و یا گوش دادن به بسته های رسانه ای زمان بیشتری برای تامل ، فکر کردن، پردازش و تصور روایت به مغز می دهد و این افزایش فعالیت ذهنی باعث می شود که حافظه تان به شدت در حال افزایش وزن باشد
سال ۲۰۰۹ شواهد جدیدتری از  درگیری مغز با صفحات کتاب به دست آمد. مغز با مطالعه می توانند خود را بازسازی کند مثلا این بازسازی در نوجوانان و کودکان به صورت تولید ماده سفیدی می انجامد که ارتباطات قسمت های مختلف مغز را برعهده دارد.
تعداد منابع دانشگاهی از تاثیر اسرار آمیز و جادویی کتاب بر مغز پیچیده ما کم نیست .

نیاز به کتاب برای انسان مدرن

انسان امروز برای بقای خود به کتاب ها نیاز دارد
و این اثبات اعجاز با شکوه کتاب است .
راهگشا تر از معجزه عصای موسی در آشفتگی های زندگی
و احیا کننده تر است از دم عیسی در لحظه هایی که مرغ جانمان نیم بِسمِل .
چیزی که روشن است این که  کتاب ، معجزه است
معجزه ای که با ما کار دارد ، اگر ما نداریم .
آن هم به هزار و یک دلیل که می دانیم ونمی دانیم .