مکتب مصرف گرایی ، مکتبی به روز، با کلاس و بسیار مترقی!!!
من مصرف میکنم، پس هستم!!
بعدش سرطان میگیرم، میمیرم، پس نیستم!!
بودن یا نبودن ؛
اصن مسئله این نیس ؛
مسئله مصرف گرایی است !!
با یکی از بزرگان مکتب مصرف گرایی بودیم که در باب ویژگی های این مکتب سخن می راند، بد جور!!
چونانکه در نهایت بدین نتیجه رسیدیم:
مصرف گرا باش تا با کلاس شوی!!!
و چندی پیش یکی از خبرگزاری ها، در زندگی یکی از فرهیختگان این مکتب مترقی غور کرده بود؛
در زندگی این فرهیخته ۲۲ ساله نقطه عطفی وجود داشت به عرض و طول روزی ۴۰ میلیون تومن پول توجیبی!!!
اینجانب شخصاً فهمیدم جیب خوب هم بی تاثیر نیس.
در مصرفیولوژی این مکتب میخانیم :
مورد مصرف اصلا مهم نیس
همیشه مصرف کننده باش، هر روز بیشتر از دیروز
مصرف بیشتر، زندگی زیباتر، رفاه بیشتر،
تحویل گرفته شدگی بیشتر و سری تو سرا در آوردن بیشتر،
چرا که شما تا پول نداشته باشی،برا مصرفات پرداخ نمیکنی!
پس چون پول داری می تونی هی مصرف کنی و هی مصرف کردن نشان هی پول داشتن شماس!
یکی از نکات مثبت این مکتب این است که دیگر هیچ عقده فروخورده ای در دل هیچ مصرف زده ای باقی نمی ماند
یعنی تا اراده کند برایش فراهم است، تا هرچقدر که بخواهد
اینکه واقعا چه مقدار از مورد مصرف نیاز واقعی اوست و یا اینکه اسراف خواهد شد یا نه اصلا به هیچکس ارتباطی ندارد.
و همین مهم میتواند از مراجعه فرد به روانشناس جلوگیری کرده و باعث بالارفتن ذخایر جیبی اش شود.
هر کس گف مصرف بد است، دروغگوی متحجری بیش نیس و باید مسخره شود.
اصولا مردم باید درک کنند که در برهه حساس کنونی می بایست از ادبیات کنونی هم استفاده شود و مثلا در پاسخ به این سوال که چرا بیش از نیازت مصرف می کنی باید بگویی: دوست دارم؛ به توچه؟ فوضولی؟ فوضولو بردن جهنم فش داد! میمیری اگه سرت تو کار خودت باشه و اینا…
و در پایان، مهمترین شعار تاکتیکی این مکتب این است:
لطفاً به سرطان خود لبخند بزنید!!!