رسم الله رمضونی ماه رمضان ؛ یک سرگرمی خوشمزه برای بچه ها
در این مطلب می خوانید:
رمضان که می آید،کودکان و نوجوانان بعضی از شهرهای ایران آیین های رمضان خود را دارند؛ رسم الله رمضونی در ماه رمضان یکی از همان هاست. کودکان کرمان و رفسنجان، بیرجند، تربت جام و بعضی از شهرهای فارس و گرگان از شب اول ماه مبارک تا آخر ماه رمضان این رسم را اجرا می کنند. رسمی که از نظر شکل شبیه قاشق زنی چهارشنبه سوری است. الله رمضونی شعر مخصوص هم دارد که وقت اجرای مراسم خوانده می شود. رسم جذاب و البته خوشمزه ایست.
الله رمضونی به روایت یه کرمونی
یه تو از رسمایه مردم کرمون در ماه رمضون، الله رمضونی یه، که ای رسم از شب سییم (سوم) تا آخر ماه مبارک رمضون هسته.چنتو از جالای هر مله ، که حدودا پن شیش نفرن ، از شب اول ماه رمضون ، بعداز افطار ، در این رسم دور هم جم می شن ، تو هر گروه یه سرگروه و یک انبار دار هسته ، که سرگروه هنتو که شعر می خونه ، از صاب خونه ها کمک می خوایه و صندوقدارویم ، کمکا صابخونا ره مستونه.
کمکامم یا پول هسته ، یا یه خوردنی. مثه : گردو ، کشمش ، خرما ، بادوم ، قیسی . این جال و جونکا ، شبا ماه رمضون تلق تلق ، در خونا مردمه می زنن و وختی صابخونه اجازه داد ، ای چنتو شعره می خونن:
سلام کردم که سلامت باشین
زیر علم سبز محمد باشین
گو یامحمد یا علی
ما از اون بالای بالا اومدیم
ما از اون صندوق اعلاء اومدیم
گو یا محمد یا علی
یا ثوابی یا گناهی
با کاسه آبی
درباره رسم الله رمضونی، کمی بیشتر
شب های ماه رمضان که می شود، سرگرمی بچه های کرمان و رفسنجان و بیرجند و تربت جام، الله رمضونی بود. پایه اصلی این رسم، یک سری شعر بود که بچه ها با هم می خواندند. هر محل برای خودش یک گروه می شد؛ ۵ تا ۱۰ نفر. بعد از افطار می رفتند در خانه های مردم را می زدند و ترانه الله رمضونی می خواندند.
هر گروه یک نفر رو انتخاب می کرد که بهش می گفتند استاد. یک نفر هم انبار دار می شد. کار استاد و انبار دار این بود که استاد، رهبری گروه را به عهده داشت و وظیفه انبار دار هم جمع آوری هدایا بود.
گردو و کشمش، خرما و بادام ، قیسی هلو و زرد آلو و گاهی هم پول، هدیه هایی بود که مردم به بچه ها می دادند.
به این هدایا به اصطلاح «فیض» می گویند.
مثلا یکی از ترانه الله رمضونی:
الله ، الله رمضون
شیخ شیده الله عباس خزون
رمضون اومده خوش نومش کنید
گو و گوساله بقربونش کنید
گو و گوساله که دستت نرسید
خروس یک ساله قربونش کنید
یا یکی دیگر از ترانه های الله رمضونی کرمان این بود:
بله بله بله بله:سلام کردم که سلامت باشین ،
زیر علم سبز محمد باشین
شیرعلی ، شیر شیرعلی یا صاحب شیران علی
این خونه که رو بر روزه
صاحب خانه که مخمل دوزه
شیرعلی ، شیرشیرعلی یا صاحب شیران علی
ما از آن بالای بالا اومدیم
ما از اون صندوق اعلاء اومدیم
داره می باره دانه دانه
اول آمدیم ز دولتخانه
سلام کردیم که سلامت باشین
زیر علم سبز محمد باشین
صاحبخانه صدا را که می شنید و بیرون می آمد، وقت خوشخال بچه ها بود که خودشان را آماده می کردند برای گرفتن خوراکیو هدیه.
برای تشکر با صدای بلند می خواندند:
تو که خیر دادی با ناز و نیاز
پیش پیغمبر باشی سرفراز
این در خونه رو ور به روزه
صاحب این خونه مخمل دوزه
این در خونه که رو ور مشهده
صاحب این خونه داماد نشده
گاهی پیش می آمد که صاحبخانه نه پولی می داد، نه خوراکی. اون وقت بود که دسته جمعی می خواندند:
یا ثوابی یا جوابی
یا یه کاسه آبی
یا تخم مرغ ، مرغ آبی
رسم الله رمضونی در شهرهای ایران
رسم الله رمضونی از آیین های رمضان، مخصوص کرمان نیست؛ همان طور که گفتیم بچه های شهرهای دیگر هم هستند. شعر بچه های شهرهای دیگر را با هم بخوانیم
الله رمضونی در یزد
بچه های یزدی شب های رمضان را با شعرهای زیر رسم الله رمضونی را برگزار می کنند و فیض شان را از اهالی محل می گیرند.
استاد میگه:
رمضون اومده مهمونش کنید گو و گوساله به قربونش کنید
بچه ها میگن:
رمضون سی روز یاری مکنه شکم پر رو خالی مکنه
استاد میگه:
رمضون اومده از راه طبس خر لنگ داره و سربازش عدس
بچه ها میگن:
رمضون الله ، الله رمضون شوخ شیدالله، الله رمضون
رمضون سی روز یاری مکنه شکم پر را خالی مکنه
استاد میگه:
رمضون اومده از راه سخود خر لنگ داره سربارش نخود
بچه ها میگن:
رمضون الله، الله رمضون شوخ و شیدالله، الله رمضون
رمضون سی روز یاری مُکُنه شکم پر را خالی مُکُنه
کلمه سخود اگر برایتان آشنا نیست، اسم یکی از شهرهای اطراف یزد است.
رسم الله رمضونی در بم
درست است که بم بخشی از استان کرمان است اما بمی ها به رسم الله رمضونی، علی جان جانی می گوید. البته که شکل برگزاری اش کاملا شبیه هم است. به جز بمی ها در رفسنجان و روستاهای اطرافش مثل نوق و کشکوئیه هم همین طور.
یکی شعرهایی که بچه های بم در شب های ماه رمضان می خوانند این شعر است:
پیشخوان هر مصرع را که می خواند، بچه ها در جوابش یک صدا می گویند: هو علی جان جان، علی جان
اول آمدیم ز دولتخانه
ناره می باره چو دانه دانه
سلام کردم که سلامت باشی
به زیر علم سبز محمد باشی
ما از آن بالای بالا آمدیم
ما از آن سمت بخارا آمدیم
مشهدی، کربلایی، حاجی، یاره یاری نما
بچه های محله را مهمانی نما
مشهدی، کربلایی، حاجی، دولت به سرت
صد و سی ساله شدی، کو پسرت
دو پسر دار چو دُر حیدری
درها در گوش مانند پری
ما که می گردیم به دور فِلِکو
مانمی داریم به یک پول لُکو
ما که می گردیم به دور آسیا
ماتَمی داریم به یک پول سیاه
بمی ها به چرخی که شبیه دوک نخ ریسی و مخروطی شکل باشه می گویند: فِلِکو
لُکو هم در لهجه بمی یعنی ضخیم و کلفت. وقتی میگویند پول لکو منظورشان یک سکه ده شاهی هست.
ما که می گردیم به دور شرفی
ماتمی داریم به یک قاب اشرفی
بچه های بم وقتی این اشعار را می خوانند، منتظر می مانند تا واکنش بزرگترها را ببینند و اگر از اهالی محل هدیه بگیرند به عنوان تشکر می خوانند:
توکه دادی دانه نیاز
پیش پیغمبر توباشی سرفراز
گاهی اهالی درخواست بچه ها را دیر جواب می دهند و طول می کشد.برای این شرایط هم شعر مخصوص هست:
گل علی، بلبل علی
یا صاحب دُلدُل علی
و در صورت تاخیر بیشتر:
یا ثوابی، یا جوابی
تو بده دانه نیازی
اما صاحبخانه اگر به بچه ها توجه نکنند، بچه ها این بیت را بارش می کنند:
این در خانه که کلته بیخ زه
ور ریش صاحبخانه گربه ریق زده