سندباد بحری ، بندر سحرآمیز سیراف و آهنگ هله مالی
در این مطلب می خوانید:
بندر سیراف، جنوب بوشهر، دوره ساسانیان؛ آوازه سیراف را به گوش همه دنیا رسانده اند،دریانوردانش!!
سندباد بحری و سلیمان تاجر ، همان ها که خاطرات و مخاطرات و قصه های دریانوردیشان در سفر به هند و دیگر نقاط را در کتاب هایی به نام صد و یک شب به تقلید از همان هزار و یک شب و عجایب الهند، جمع آوری کردند؛
معنی کلمه سندباد
سندباد را در پهلوی به نیروی اندیشه تعبیر کره اند، گروهی گفته اند بادی است که از سوی هندوستان می وزد و گروهی نیز آن را همان تند باد دانسته اند.
اما شما اگر از متولدین دهه های ۵۰ و ۶۰ باشید ، سندباد را یکی از قهرمانان کودکیتان می دانید،همان ها که چشم بادامی ها کارتون نوستالژیک سندباد و علی بابا را از روی آن ساختند و به کل دنیا فروختند!! همان ها که از دست نوشته هایشان چند فیلم سینمایی و چند کتاب پژوهشی در اروپا ساخته و منتشر شد.
افسانه سندباد
می گویند سندباد افسانه ای است هندی که ایرانیان در دوره ساسانیان آن را ترجمه کرده اند . او شخصیتی بوده بس حکیم و دانشمند.شاهزاده ای به تهمتی مبتلا می شود، پدرش قصد هلاکتش دارد. سندباد حکیم به وزیران می گوید : هر کدام دربرابر کنیزی که به شاهزاده تهمت زده داستان هایی از مکر زنان بگویید تا بلکه مرگ شاهزاده را به تاخیر اندازد و کنیزک نیز در جواب هریک داستانی می آورد تا درستی ادعایش را اثبات کند و الی الآخر…
این کتاب، نخست به دستور نوح بن منصور سامانی در قرن چهارم قمری ، توسط خواجه عمید ابوالفوارس قناوزی، به فارسی دری ترجمه شد؛ و نیز آن را به عربی ترجمه کردند و بارها ترجمه به نثر و نظم شد که تنها نسخهی بازماندهی آن «سندبادنامه» ظهیری سمرقندی قرن ششم است که به نثر مکتوب شده.
البته آنچه در بایگانی های تاریخ مشخص است اینکه کتاب سندباز نامه که حکایت سندباد حکیم و وزارست با آنچه به عنوان سند باد بحری در هزار و یک شب آورده شده متفاوت است.
قصه های هزار و یک شب
این قصه ها که به کتاب هزارو یک شب راه می یابد ۷ داستان از دریانوردان ایرانی و عرب است که به شرق دور سفر می کنند. سپس از میان عرب ها به دست اروپاییان می رسد و آنها نیز آن را دستمایه بسیاری از کارهای هنری و پژوهشی خود می کنند.
مورخان بر این عقیده اند که احتمالاً در نیمهٴ اول سدهٔ نهم میلادی سلیمان تاجر، دریانورد ایرانی به خاور دور سفری کرد؛ شرح سفرش به وسیلهٴ نویسنده ای گمنام و ناشناس نوشته شد و این قدیمترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحل اقیانوس هند است. بعدها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در قرن نهم میلادی به چین سفر کرد و شخصی به نام ابوزید شرح سفر او را نوشت.
در داستان های هزار و یک شب آمده است که :سندباد بحری بازرگانی هوشمند ساکن بغداد است که در بندر بصره و شاید هم سیراف به کشتی نشسته و به جزایر دور دست در دریای هند و چین سفر میکند…
بندر سیراف
سیراف نیز در آن زمان شاید بزرگترین بندر خلیج فارس بود که از آن جا مروارید و پارچههای پنبهای و ابریشم به هند و چین میبردند. بندر سیراف تا دوران قاجار از مراکز مهم تجاری ایران به شمار میرفت؛
تا اینکه خطوط موازی راه آهن و امتیازات انحصاری آن برای انگلیسی ها و پیدایش نفت، در کمتر از ۱۵۰ سال سیراف را پر آوازه با سابقه تمدنی بیش از ۱۰۰۰ سال به بندری متروک تبدیل می کند!
سندباد بحری و داستانهای هزار و یک شب، از دل برخی از افسانه سرایی های دوره ساسانی و برخی از سفرنامههای بازرگانان ایرانی در قرنهای اولیه اسلام برگرفته شده. بعدها به واسطه تجارت بصره و سیراف با کشورهای هند و چین و شروع ادبیات جدید، داستانهایی در آمیزش با فرهنگ عرب، در دل هزار و یک شب جای گرفتند.
حکایتهای هفت سفر سندباد بحری که در هزار و یک شب آمده، به لحاظ سبک و ضرباهنگ از گونه داستانهای ماجراجویانه است و از قرار معلوم در اصل، جزو هزار و یک شب نبوده و اثر مستقلی به شما می رفته که در حدود قرن چهارم هجری پرداخته شده است.
روایات سند باد در واقع حکایتهای دریانوردی ایرانیان و اعراب در خلیج فارس و بحر عمان و اقیانوس هند تا خلیج بنگال است بنا شده بر مشاهدات و داستان سراییهای دریانوردان و نقشهها و اطلاعات جغرافیایی زمانه شان.
جالب تر اینکه در داستان های هزار و یک شب شخصی به نام سلیم جواهری باید برای حجاج بن یوسف داستانی نقل کند که او بخندد و در عین حال بگرید و اون هفت قصه سندباد بحری را نقل می کند که این بر جذابیت ماجرا می افزاید…
راستی ننه شهرزاد قصه گو در یکی از هزارو یک شبش می گوید، سندباد بحری ، روزگارش بر وفق مراد بوده؛ او مروارید و پارچه پنبه ای و ابریشم ایرانی را به شرق دور برده…
همچنین در ادامه این مطلب یک قطعه موسیقی بوشهری به نام هله مالی از گروه لیان به سرپرستی محسن شریفیان را می شنوید.
آهنگ هله مالی
محسن شریفیان زادهٔ بندر بوشهر است. خوانندگی و نوازندگی می کند. دارای نشان درجه یک هنری (معادل دکترا) در رشته موسیقی و نوازندگی نیانبان از وزارت فرهنگ و ارشاد است. همچنین مدرک کارشناسی علوم اجتماعی با گرایش پژوهشگری دارد.
شریفیان کارش را از سال ۷۲ شروع کرد با تاسیس گروهی به نام لیان.
لیان نام روستایی در نزدیکی بوشهر است و این واژه را درخشنده و تابناک معنی کرده اند.
ضمناً دریانوردان جنوبی نوعی از موسیقی دارند به نام نِی مه خانی!
نِی مه خانی آواز جاشوان است برای فرار از خستگی تخلیه بار لنج؛سرخوان واژه ای را ادا می کند که ممکن است معنای خاصی نداشته باشد، مثل هله مالی و بقیه با او همخوانی می کنند.
[zoomsounds_player artistname=”محسن شریفیان | گروه لیان” songname=”سیراف” type=”detect” dzsap_meta_source_attachment_id=”6046″ source=”https://weblight.ir/wp-content/uploads/2020/07/Mohsen-sharifian-Siraf.mp3″ thumb=”https://weblight.ir/wp-content/uploads/2020/08/mohsen-sharifyan.jpg” post_content=’قطعه سیراف یا هله مالی از قطعات بومی بندر سیراف به خوانندگی محسن شریفیان، کاری از گروه لیان’ config=”default” autoplay=”off” loop=”off” open_in_ultibox=”off” enable_likes=”on” enable_views=”on” enable_rates=”off” play_in_footer_player=”default” enable_download_button=”off” download_custom_link_enable=”off”]