
در این مطلب می خوانید:
مهربانی، آن گوهر گرانبهایی که در فرهنگ و تاریخ ایرانزمین ریشه دارد، فراتر از یک رفتار ساده یا یک احساس گذراست. مهربانی در دل هر خانه، هر کوچه، و هر مجلس ایرانی جریان دارد؛ آنچنان که به نوعی بنیان پیوندهای اجتماعی به شمار میرود. ایرانیان، از هزاران سال پیش تا امروز، به مهربانی نه به چشم یک تکلیف صرف، بلکه به عنوان یک فلسفه زیستن نگریستهاند؛ فلسفهای که زیربنای اخلاق، هنر، ادبیات و رفتارهای روزمره است. واژهای که در باورهای پیشاتاریخی ایرانیان، جای دارد.
مهربانی؛ از زبان بزرگان تا عادت روزانه
سعدی بزرگ در گلستان خود میگوید: «بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند». این جمله یک پیام سیاسی یا یک شعار چربزبانانه نیست، بلکه به عمق مهربانی -از نوع ایرانیاش- اشاره دارد که فراتر از قبیله و نژاد است و همه انسانها را در یک پیوند برادری و برابری قرار میدهد. این فلسفه به ما میآموزد که مهربانی دستورالعملی است برای همیشه تاریخ، نه گاهبهگاه و مشروط به منافع شخصی.
در زندگی روزمره ایرانیان، مهربانی به شکلهای مختلف بروز میکند؛ از یک لبخند ساده در کوچه و بازار گرفته تا مهماننوازی بیدریغ و دستگیری از هموطن در سختیها. این رفتارها ریشه در تاریخ و باورهای عمیق فرهنگی دارد. وقتی کسی به دیگری کمک میکند، نه به انتظار پاداش بلکه از سر عشق و مسئولیت اجتماعی است؛ چرا که «خیرخواهی» از صفات والای انسانی در فرهنگ ایرانی شناخته شده است.
مهربانی؛ عادت کوچک با قدرت تغییر بزرگ
اگر بپرسید چگونه میتوان مهربانی را در زندگیمان پرورش داد، پاسخ در عادتهای کوچک نهفته است. درست مانند باغبانی که دانههای کوچک را در خاک میکارد و با مراقبت روزانه، درختی تنومند میرویاند، مهربانی نیز با تکرار رفتارهای خوب رشد میکند. فرهنگ ما این درس را سالها پیش به ما آموخته است: صبر و تداوم کلید هر موفقیت است.
ابزارهایی مانند جدول عادتها یا همان Habit Tracker که امروزه برای نظم و برنامهریزی استفاده میشود، در واقع همان نسخه مدرن تمرین مهربانی است. نظم و انسجام هم در پاسداشت مهربانی گام بر میدارد. او که منظمتر است، قطعا در حال گردهافشانی از گلهای محبت و لبخند است. هر بار که لبخند میزنی، هر بار که به دیگری کمک میکنی، گامی کوچک در مسیر ساختن دنیایی بهتر برمیداری. این گامهای کوچک شاید دیده نشوند، اما وقتی جمع شوند، موجی از تغییر ایجاد میکنند که میتواند فرهنگ جامعه را دگرگون کند.
مهربانی؛ نیرویی در برابر سختیها
زندگی در ایران، با همه زیباییها و تاریخ پر بارش، همیشه آسان نبوده است. سالهای جنگ، تحریم، کرونا بلایای طبیعی و مشکلات اقتصادی بارها مردم را در تنگنا قرار داده است. اما در همین شرایط، مهربانی ایرانیان به عنوان یکی از قویترین ستونهای مقاومت فرهنگی و اجتماعی خودنمایی کرده است.
در سختترین لحظات، وقتی تعداد زیادی از مردان جامعه در جنگ شهید شدند، زنان روستاهای زاگرس نشان دادند که همدلی چقدر میتواند نجاتبخش باشد. آنها با تحمل دشواریها و حفظ شرافت، نسلی را پرورش دادند که امروز میتواند با افتخار قصه مهربانی را در دل تاریخ بنویسد.
مهماننوازی؛ جلوهای ویژه از مهربانی ایرانی
ایرانیان از دیرباز به احترام و ارج نهادن میهمان شناخته شدهاند. در روستاها و شهرهای کوچک، باز گذاشتن در خانه به روی رهگذران و پذیرایی بیمنت از آنها، نمادی از این مهربانی عمیق است. این سنت نه تنها یک رسم اجتماعی، بلکه نشانگر اعتقادی عمیق است که میگوید: «میهمان، حبیب خداست.»
این رفتار در فرهنگ ایرانی مانند یک زبان مشترک عمل میکند؛ زبانی که نیازی به ترجمه ندارد و همه میتوانند معنای آن را حس کنند. این محبت جاری در مهماننوازی، خود یک عامل پیونددهنده و نمادی از همبستگی اجتماعی است که گذر زمان و تغییرات فرهنگی نتوانستهاند آن را از بین ببرند.
مهربانی در ادبیات و هنر ایرانی
شعرای بزرگ ایرانی مانند حافظ، مولانا و فردوسی بارها بر ارزش نیکی، گذشت و عشق تأکید کردهاند. در مثنوی مولانا، عشق و مهربانی نیروییست که جهان را به حرکت درمیآورد و تمام تضادها را به وحدت میرساند.
این ادبیات غنی و پربار، نه تنها بازتابدهنده احساسات و فرهنگ مردم است، بلکه نقشه راهیست برای زندگی بهتر. وقتی در شعر سعدی میخوانیم «تو نیکی میکن و در دجله انداز *** که ایزد در بیابانت دهد باز»، یا حافظ شعرش را با عبارت: “سلامی چو بوی خوش آشنایی” آغاز میکند. در واقع سوالی از ریشههای انسانی و نیاز به مهربانی در دل آن نهفته است.
مهربانی؛ روح جامعه ایرانی
مهربانی در فرهنگ ایرانی را نمیتوان تنها یک ویژگی فردی دانست، بلکه باید آن را روح جامعه ایرانی نامید. چنین جامعهای است که امید دارد، که توان تغییر دارد، که میتواند مشکلات را پشت سر بگذارد.
به همین دلیل است که مسئولیت اجتماعی در فرهنگ ما اهمیت ویژهای دارد. هر فرد، هر مدیر و هر خانوادهای موظف است به سهم خود در حفظ و گسترش مهربانی بکوشد. این مسئولیت، بخشی از اعتقادات و ارزشهای بنیادین ماست و نه فقط یک توصیه اخلاقی.
مهربانی و نقش زمان در فرهنگ ایرانی
برای ما ایرانیها زمان نه تنها گذر لحظهها نیست، چه بسا فرصتی است که برای نیکی باید قدر دانسته شود. مثل یخفروشی که در حکمتهای ایرانی، عارفانه به آب شدن یخش مینگرد وهر لحظه داراییاش در حال آب شدن است، زمان نیز همچون سرمایهای محدود است که باید در مسیری ارزشمند صرف شود.
ایرانیان به خوبی میدانند که هر لحظه میتواند فرصتی برای ابراز مهربانی و ساختن دنیایی بهتر باشد. این نگاه باعث شده که در لحظات کوچک زندگی، عشقی بیکران شکل بگیرد؛ لبخندی در راه، کمکی بیمنت، یا حتی گذشت از یک حق کوچک.
مهربانی در آیین نذر؛ پیوندی از جنس دل و باور
سنت نذری دادن، یکی از اصیلترین آیینهای ایرانی است که ریشه در باورهای دینی و فرهنگی مردم دارد. نذر، مهربانیای است که از دل برمیخیزد و در قالب غذا، خدمت یا بخشش جاری میشود. وقتی فردی نذر میکند، در واقع پیمانی با خودش، با خدا و با جامعه میبندد که در ازای یک حاجت یا شکرانه، دیگران را هم در شادی و امید شریک کند. در پس این رفتار، مهربانی نهفته است؛ مهربانیای که بینام و نشان، بیمنت و چشمداشت، دلهای زیادی را گرم میکند. این نذرها، اغلب در سکوت انجام میشود، اما فریادیست از درون یک فرهنگ: اینکه خوبی را باید به اشتراک گذاشت، نه اینکه احتکار کرد.
قالی ایرانی؛ مهربانی زیر پای ما
قالی باغیست خیالی که ایرانیان با دستهای خود میبافند تا زیر پایشان بهاری همیشگی پهن شود. هر گره قالی، نشان از صبریست که در طول زمان، با عشق و نظم و خیال درهم تنیده شده است. در دل نقشهای پیچیده و رنگهای زنده آن، نوعی مراقبت از خود و خانواده نهفته است؛ او خود را در بهشت مینشاند که جایگاه اوست. گویی با بافتن قالی، انسان ایرانی برای خودش مهربانی میبافد.
قالیبافی، بهویژه در مناطق روستایی و عشایری، راهی برای ایجاد آرامش و زیبایی در زندگی روزمره بوده است. این سنت، مهربانی را از دل بانو، مادر خانواده، و دخترک نوجوان که برای جهیزیهاش میبافد، به دل خانه و جامعه منتقل میکند. ایرانیان با این هنر، به خود یادآوری میکنند که حتی در دل سختی، میتوان جهانی از رنگ و زیبایی خلق کرد.
قرضالحسنه؛ مهربانی در گردش سرمایه انسانی
در بسیاری از فرهنگها، پول و وام با ربا و سود همراه است؛ اما در ایران، سنت قرضالحسنه نشان میدهد که میتوان در دنیای پول و مادیات نیز مهربان بود. مردم ایران، از دیرباز، با ایجاد صندوقهای خانوادگی، محلی یا حتی در مسجد، سرمایههای کوچک خود را برای رفع نیاز یکدیگر به گردش درمیآوردند، بیآنکه سودی طلب کنند.
قرضالحسنه، تجلی اعتماد و همدلیست. وقتی فردی نیاز دارد و دیگری بدون چشمداشت مالی به کمکش میشتابد، در واقع بذر مهربانی در دل جامعه کاشته میشود. این رفتار، نه تنها از بار مشکلات اقتصادی میکاهد، بلکه پیوندی از محبت و همراهی میان مردم ایجاد میکند که پایههای یک جامعه سالم را میسازد. در فرهنگ ایرانی، مهربانی حتی در اقتصاد هم جاریست؛ مهربانیای که سرمایهاش نه طلاست و نه ملک، بلکه دلهاییست که به هم اعتماد دارند.
در پایان…
مهربانی در فرهنگ ایرانی، مانند رودی پرقدرت است که در بستر تاریخ جاری بوده و خواهد ماند. یک سبک زندگی، یک مسئولیت اجتماعی و یک نیروی تغییر است. از سخنان بزرگان گرفته تا رفتارهای روزمره، از مهماننوازی تا شعر و هنر، همه و همه گواه بر این دارند که مهربانی، ریشه عمیقی در فرهنگ ما دارد. ما را به هم پیوند میدهد، ما را مقاوم میکند و به ما امید میدهد. اگر بتوانیم این گوهر گرانبها را در دل جامعهمان حفظ کنیم، نه تنها زندگی خود را زیباتر خواهیم کرد، بلکه دنیایی بهتر برای آیندگان خواهیم ساخت.









