نمد مالی، فناوری بومی در پاسخ به شرایط اقلیمی

نمد مالی، فناوری بومی در پاسخ به شرایط اقلیمی

نمد مالی، فناوری بومی در پاسخ به شرایط اقلیمی، نیاز به گرما و پایداری است. وقتی هنوز دار قالی اختراع نشده بود، ایرانی بافتنی خوبی خلق کرد!

نمدمالی، فناوری بومی در پاسخ به شرایط اقلیمی، نبود ابزار بافندگی پیچیده، نیاز به گرما و پایداری است. وقتی هنوز دار قالی اختراع نشده بود، انسان ایرانی فهمید که می‌شود با رطوبت، فشار، حرارت و پشم بره، یک بافتنی خوب خلق کرد؛ بدون گره، بدون بافت. نمد، نخستین “پارچه‌”ٔ بدون دوخت بشر است که نه با نخ که با فشرده‌سازی ساختار لیفی تولید می‌شود.

دیباچه‌ای از نمدمالی

فرآیند؟ ساده نیست. پشم بهاره‌ی گوسفند، تمیز و شانه‌زده، روی کرباس پهن می‌شود. طراحی آن که اغلب ذهنی و بی‌اسکیس است، با پشم‌های رنگی انجام می‌گیرد. بعد کل لایه، خیس و بخار داده می‌شود، بعد آن رامی‌پیچند، و تا ساعت‌ها لگد می‌خورد، مشت می‌خورد، مالیده می‌شود. این محصول، نتیجهٔ مبارزهٔ مکانیکی انسان با ماده است. بعد از ۵ تا ۷ ساعت کار بی‌وقفه، نمدی به ضخامت حدود ۱ تا ۲ سانتی‌متر تحویل می‌دهد که آب از آن نمی‌گذرد، گرما را نگه می‌دارد و خم نمی‌شود.

در دوره‌ای، این پارچه با تکنولوژی نظامی پیوند خورد: «کپنک»؛ پالتوی ضدضربه‌ای که چوپانان، جنگاوران و حتی راهزن‌ها می‌پوشیدند. اگر ضربه شمشیر تیزی هم بود، فرو نمی‌پاشید، فقط سوراخ می‌شد. کلاه نمدی هم فقط تزئین نبود. در مناطق سردسیر، بهترین عایق برای سر انسان بود؛ سبک، بی‌بو، ضدحساسیت.

نمدمالی

اما همه‌چیز به همین مزیت‌ها ختم نمی‌شود. در ایران، نمد نه فقط یک محصول که بخشی از فرهنگ و آیین است. مثلاً در بعضی مناطق خراسان، نوزاد را با خواباندن روی آن «پاک» می‌کردند. یا در سمنان، آن را با نقش‌های خاصی می‌ساختند که باور داشتند «چشم زخم» را دفع می‌کند. حتی هنوز هم، فرش نمدی در آیین‌های صوفیانه جایگاه دارد: جایی که محل ذکر و جذبه است، نه نشیمن صرف.

سؤال این‌جاست: با این همه ارزش، چرا نمدمالی دارد می‌میرد؟
پاسخ، ترکیبی است از شکست فرهنگی و عدم سازگاری اقتصادی. این منسوجه به‌واسطه شکل و بافتش برای مصرف‌کننده‌ی امروز «خام» به‌نظر می‌رسد. بازاریابی نوین ندارد؛ برند ندارد. داستانش را کسی روایت نمی‌کند. بچه‌های نسل جدید نه در اینستاگرام نمد می‌بینند و نه در زندگی روزمره. حتی برخی از مسئولان مربوطه، نمدمالی را شغلی می‌دانند که سود اقتصادی ندارد؛ با اینکه صادراتش از چهارمحال بختیاری به اروپا هنوز هم برقرار است.

یک کارگاه نمدمالی چگونه باید باشد؟

  • به یک کارگاه ۲۰ تا ۳۰ متری نیاز دارد
  • کف آن باید قابل شست‌وشو باشد
  • منبع آب داغ داشته باشد
  • دو نفر استادکار نیاز است
  • و البته نه برق صنعتی می‌خواهد، نه ماشین‌آلات گران
  • کرباس
  • یک سطح صافِ غلطان (معمولاً چوب یا سنگ) برای مالش
  • ابزارهایی مثل چوب‌پره
  • مشت‌مال
  • قیچی بزرگ فلزی
  • کاسه مسی برای بخارپاشی کاربرد دارند

کارگاه نمدمالی ابزارهای خاصی نمی‌خواهد، اما چینش فضا اهمیت دارد. این یعنی نمدمالی، برخلاف صنایع وابسته به برق یا دیجیتال، مستقل است و قابل پیاده‌سازی حتی در مناطق محروم.

کارگاه نمدمالی

اما مراحل دقیق‌تر تولید نمد

  1. ابتدا با چیدن پشم خالص شروع می‌شود.
  2. پشم باید حتماً شسته و پاک‌سازی شده باشد، چون حتی یک خار یا دانه شن می‌تواند کل محصول را خراب کند.
  3. پس از آن، پشم روی لایه‌ای از کرباس یا حصیر پهن می‌شود. بسته به کاربرد، دو یا چند لایه پشم روی هم قرار می‌گیرد.
  4. سپس با پشم رنگ‌شده، نقش‌ها شکل می‌گیرند؛ بدون شابلون، بدون نقشه. طرحان معمولاً نقش‌ها را از حفظ می‌کشند؛ حاصل سال‌ها تکرار.
  5. مرحله بعد، خیس‌کردن کامل لایه است، با آب داغ یا بخار.
  6. بعد، لایه رول می‌شود و فرآیند مالش و لگدمال کردن آغاز می‌شود؛ چیزی حدود ۴ تا ۶ ساعت فشار مداوم با پا و دست. در این مدت، الیاف پشم در اثر حرارت، رطوبت و فشار، به هم قفل می‌شوند و چیزی شبیه بافت یکپارچه ایجاد می‌کنند؛ بی‌نیاز از دوخت یا گره.

نمدمالی

نمدمالی فقط همت می‌خواهد!

اما شاید این روزها کسی حاضر نباشد عرق بریزد. نمد مثل تولید محتوا نیست که با لپ‌تاپ در کافی‌شاپ بسازی‌اش. «زحمت» می‌خواهد. و ما در روزگاری که ارزش در «نتیجه‌های سریع» است زندگی می‌کنیم.

این البته به‌معنای غیرقابل احیا بودنش نیست. نمد می‌تواند دوباره زنده شود، بشرطی که کسی یا کسانی قصه‌اش را تعریف کنند. زنده می‌شود اگر طراحان مد، نمد را وارد استایل مینیمال یا سنتی-مدرن کنند. اگر معماران داخلی از پنل‌های نمدی به‌عنوان عایق صوتی و المان بصری استفاده کنند. اگر آموزشگاه‌ها، ورکشاپ نمدمالی را هم در کنار سایر دوره‌های آموزشی کنند.

نمد، آماده بازگشت است. فقط به زبان نیاز دارد، به بیان، به روایت.
«فقط همت می‌خواهد.» و تکرار. فقط باور به این‌که پیشرفت فقط در تکنولوژی برق و سیم‌ها نیست؛ گاهی هم کوبیدنِ پشم است، با مشت، با پا، با صبر.

مشکل امروز نمد، فنی نیست؛ فرهنگی است

  • جامعه‌ای که کار «دست‌ساز» را پایین‌تر از محصول «کارخانه‌ای» می‌بیند، جایی برای نمد نمی‌گذارد.
  • مدارس ما در درس کار و فناوری، جایی برای معرفی این تکنولوژی بومی نگذاشته‌اند.
  • رسانه‌ها هم اغلب وقتی از نمد می‌گویند، یا به طنز می‌رسد، یا به نوستالژی تقلیلش می‌دهند.

انگار نمدمالی یک سنت قدیمی و شکست‌خورده است؛ نه یک روح زنده با قابلیت‌های طراحی و کارکردی بسیار.

اگر قرار باشد نمد به زندگی ما برگردد، باید هویتش از نو ساخته شود. نه به‌عنوان فرش یا زیرانداز، بلکه به‌عنوان یک «متریال معاصر». دانشجویان طراحی صنعتی، معماران داخلی، طراحان مد، و حتی استارتاپ‌های حوزه بسته‌بندی می‌توانند نمد را بازتعریف کنند. ترکیب نمد طبیعی با چرم یا فلز، می‌تواند محصولاتی بیافریند که هم زیباست، هم ماندگار، هم بومی.

در نهایت، نمد یعنی صبر؛ یعنی دست و زانو و مشت. در جهانی که همه‌چیز با یک کلیک انجام می‌شود، نمد یادآور زمانی‌ست که انسان باید خودش را در کار دخیل می‌کرد. باید پشم را حس می‌کرد، رطوبت را می‌فهمید، و زور بازویش را خرج می‌کرد. یعنی یک تجربه، تجربه زندگی!.

نمدمالی

ابعاد مردم‌شناختی و آیینی نمد

نمد فقط برای پوشاندن تن یا گرم نگه‌داشتن خانه نبود؛ در بسیاری از فرهنگ‌های محلی ایران، یک ابزار آیینی بود. مثلاً در مراسم ازدواج، نمد دست‌باف نقش «سفره عقد» یا «زیرانداز همبستر» را داشت؛ چون باور داشتند الیاف طبیعی و انرژی دست، محیط را تطهیر می‌کند. در مناطق عشایری، کلاه نمدی حکم حفاظ داشت – نه فقط از گرما و سرما، بلکه از «چشم‌زخم» یا «نظر بد».

نمد سیاه و سفید، «نقش خورشیدی»، یا مارپیچ‌ در فرهنگ ترکمن‌ها یا لرها، معنایی نمادین داشتند: از خورشید و باروری گرفته تا محافظت در برابر شر. حتی برخی باور داشتند نمدهایی که توسط زنان خاصی (مثلاً در زمان خاص قمری) تولید می‌شود، خاصیت شفابخشی دارند.

پایگاه اقتصادی نمد در دوران تاریخی

در دوره‌ی صفویه تا قاجار، یکی از کالاهای صادراتی بود که از طریق راه ابریشم به قفقاز، عثمانی و ماوراءالنهر می‌رفت. گزارش‌هایی از سیاحان اروپایی (مثل شاردَن) وجود دارد که از کارگاه‌های بزرگ نمدمالی در اصفهان و تبریز یاد کرده‌اند؛ با ده‌ها کارگر، بخش‌بندی تولید، و حتی نشان تجاری مشخص بر نمدها.

در برخی مناطق، جزو مالیات‌های جنسی (غیرپولی) بود. یعنی خانواده‌ای در یک سال باید مثلاً سه قطعه نمد به دیوان بفرستد. این یعنی نه‌تنها نمد ارزش داشت، بلکه مورد وثوق سیستم مالی کشور هم بود.

نمدمالی

تحلیل فنی – مقایسه با عایق‌های نوین

نمد از نظر علمی، به دلیل دارا بودن هزاران لایه‌ی میکروسکوپی از الیاف فشرده، عملکردی مشابه فوم‌های پلی‌اتیلن یا عایق‌های سلولزی دارد. اما تفاوت آن در سازگاری کامل با طبیعت است. نمد:

  • قابلیت تنفس دارد (مقاومت در برابر کپک)
  • عایق صوتی است (ضربه و پژواک را جذب می‌کند)
  • عایق حرارتی است (مناسب مناطق سردسیر)
  • ضد اشتعال طبیعی‌ست (نقطه شعله‌وری بالا)

در دهه اخیر، در پروژه‌هایی در سوئیس و نروژ، نمد طبیعی به‌عنوان جایگزین پشم شیشه در ساختمان‌های زیست‌پایدار (eco-building)  استفاده شده. این نشان می‌دهد که اگر نمد در بسته‌بندی‌های صنعتی استانداردسازی شود، حتی برای معماران آینده‌گرا هم کاربرد دارد.

جنسیت زن و مرد و نمد

نکته مغفول اما جالب: در بیشتر مناطق ایران، نمدمالی سنتی شغلی مردانه بود، به دلیل نیاز به زور بازو، ایستادن بلندمدت و کار فیزیکی. اما رنگ‌آمیزی، طراحی نقش، و آماده‌سازی اولیه الیاف، کار زنان بود. یعنی محصول همکاری ناگفته‌ی زن و مرد بوده است. این همکاری، نوعی تقسیم جنسیتی سنتی را بازتاب می‌دهد که هنوز در بسیاری از مشاغل دیده می‌شود.

در برخی کارگاه‌های معاصر، زنان وارد مرحله‌ی نهایی تولید هم شده‌اند، و این نشانه‌ای از دگرگونی‌های تدریجی در نسبت جنسیت و کار در صنایع دستی سنتی است.

نمدمالی

نمد یک وسیله نیست؛ بلکه یک طیف است

آنچه به‌عنوان “نمد” می‌شناسیم، می‌تواند زیرانداز باشد، تن‌پوش، کلاه، عایق، یا حتی دیوارکوب تزئینی. هر کارکرد، فرم متفاوتی از فشردگی، ضخامت، طرح و رنگ می‌طلبد. مثلاً «نمد جنگی» که در دوره قاجار برای سواران استفاده می‌شد، از پشم خشن با تراکم بالا ساخته می‌شد تا در برابر ضربه مقاوم باشد؛ درحالی‌که مدل آیینی در خراسان، نرم، نازک، و بیشتر حامل طرح و معنا بود تا جسمیت.

از لحاظ جغرافیا، اگرچه چهارمحال و بختیاری به‌عنوان قطب نمد ایران شناخته می‌شود، اما استان‌های دیگر مثل گلستان (بویژه ترکمن‌ها)، سمنان، خراسان شمالی، اصفهان و فارس نیز تاریخچه‌ی دیرینه‌ای در این هنر دارند. تفاوت اقلیم، تفاوت ماده اولیه و تکنیک را هم به‌دنبال داشته. نمونه ترکمنی ضخیم‌تر است و بیشتر کاربرد بیرونی دارد، درحالی‌که نمونه سمنانی‌اش سبک‌تر و برای محیط‌های بسته مناسب‌تر است.

اما با وجود این همه پیچیدگی، این محصول هنوز ارزان است. هیچ‌کس زحمتش را نمی‌بیند. البته که بازار امروز دنبال “ارزش افزوده” است، نه زحمت افزوده!.

نمد، چون داستانش گفته نمی‌شود، چون پلتفرم نمی‌شناسد، چون نمی‌درخشد، حذف شده. درحالی‌که در اروپا، پنل‌های طبیعی‌اش برای آکوستیک دفاتر مدرن استفاده می‌شوند. در ژاپن، از آن طبیعی به‌عنوان آستری کفش و کت‌های ضدحساسیت بهره می‌برند. حتی برندهایی مثل Patagonia یا Muji نمونه‌هایی از نمد طبیعی را در کلکسیون‌های محدودشان گنجانده‌اند.

پتانسیل صادراتش از ایران هنوز دست‌نخورده است. اگر از قالب سنتی بیرون بیاید و به قالب «طراحی صنعتی» یا «مد معاصر» وارد شود، بازار دارد. یک کیف نمدی با طراحی مینیمال، یا یک پنل دیواری با طرح هندسی بومی، هم در بازار جهانی هنرهای دستی و هم در صنعت دکور داخلی، شانس دارد. فقط باید کسی باشد که نمد را بفهمد!

تصاویری که در این مطلب مورد استفاده قرارگرفته، حاصل دسترنج عکاسان مختلف است که در فضای وب منتشر شده.

آلبوم عکس نمد و نمدمالی