چای روضه دَم…

چای روضه دَم…

چای روضه یکی از خوراکی های آئین های محرم است. ازملزومات همیشگی مراسم روضه در تکیه ها و هیات مذهبی است که ایرانی خاطراتی از آن دارد. از استکان های لبریز و خوش عطر چای محرم. داستان کوتاه چای روضه دَم یکی از این آن خاطرات است که شب های محرم را روایت می کند. آئین های ایرانی را در مجله فرهنگی وبلایت جستجو کنید.

چای روضه یکی از خوراکی های آئین های محرم است. ازملزومات همیشگی مراسم روضه در تکیه ها و هیات مذهبی است که ایرانی خاطراتی از آن دارد. از استکان های لبریز و خوش عطر چای محرم. داستان کوتاه چای روضه دَم یکی از این آن خاطرات است که شب های محرم را روایت می کند. آئین های ایرانی را در مجله فرهنگی وبلایت جستجو کنید.

قدیم تر ها ، روضه خانگی داشتیم ؛ روحانی با جذبه و خوش اخلاقی از سادات طباطبایی به پیروی از وصیت پدرش که روضه خوانی قدیمی بود ، چراغ روضه بعضی خانه ها را روشن نگه داشته بود، از جمله خانه ما !

چای روضه

قدیم تر ها ، روضه خانگی داشتیم ؛ روحانی با جذبه و خوش اخلاقی از سادات طباطبایی  به پیروی از وصیت پدرش که روضه خوانی قدیمی بود ، چراغ روضه بعضی خانه ها را روشن نگه داشته بود، از جمله خانه ما !

سیزدهم هر ماه …

روزِ روضه ، خانه را مرتب می کردیم و آماده پذیرایی ، کوچه را هم آب و جارو.
یکی از مهمترین وظایف من هم یادآوری به همسایه ها بود که خانه خالی از جمعیت نباشد وقتی آقا می آید.
اما وقتی که روضه شروع می شد مهمترین وظیفه ام می شد اینکه لای دست و پا نباشم ؛ بخصوص موقع ریختن چای که خدای ناکرده کار دست کسی ندهم.
البته که هدف من چای نبود آن کیک یزدی های تازه با آن بوی گلابش مسحورم می کرد.

چای روضه
اما نکته جالب برای من ، بعد از رفتن آقای روضه خوان بود، وقتی که مادرم مهمان ها را رها می کرد، استکان چای آقا را می آورد و آبی سطحی می زد و در آن برای من ! چای میریخت…
من با تعجب نگاه می کردم؛ چطور همیشه از خوردن چای منع می شدم؟! قضیه چیست؟!
مادرم می گفت : بخور مامان ایشالا عاقبت بخیر میشی.

ولی من حواسم پی کیک یزدی ها بود.
باج می گرفتم و به بهانه خوردن چای ، دو سه تا کیک تپل و تر و تازه به نیش می کشیدم.
آن روز ها فقط متوجه می شدم جریان این چای با بقیه چای ها یک فرقی دارد. همین!

چای روضه
یک همسایه پیری داشتیم، با صدایی ضمخت وقتی بعد از روضه برایش چای می آوردیم می گفت:  این دیگه چای روضه نیست آ…
بقیه هم چپ چپ نگاه می کردند و من هم با خودم می گفتم از آن غرغرو هاست لابد

گذشت…

چای روضه
یکی از همین روضه ها ، شلوغ شده بود، مادرم دست تنها بود و خیلی تقلا می کرد برای پذیرایی؛ حواسم بود، خودش نتوانست چای بخورد ، حتی یک جرعه آب.
پیرزن همسایه هم تو نخ جوان تر ها بود که چرا نمی روند کمک و نشسته اند نگاه می کنند!
آخر مجلس طبق معمول مادرم برایم چای آورد؛ گفتم نه ! خودت بخور…
گفت : چرا؟
گفتم : دیدم خودت چیزی نخوردی.
یکی دوتا از خانم ها گفتند : آخییی چه بچه مهربونی ، چه بچه خوبی و این ها…

پیرزن با همان صدای ضمخت و سنگینش ، پشت چشمی نازک کرد و گفت : بله دیگه ، بچه ای که با روضه عباس بزرگ شه ، این چیزارم یاد می گیره…

چای روضه

سماوری که به بزم حسین می‌جوشد
بخار رحمت آن، عیب خلق می‌پوشد

حدیث باده و تسنیم و سلسبیل مگو
بگو حکایت مستی که چای می‌نوشد

چای روضه

پ ن ۱ : این متن را در بخش صوت بشنوید

پ ن ۲ : موسیقی متن فایل صوتی اثری است از استاد حسین علیزاده – آلبوم زیر تیغ

ویدئوی درج شده چای روضه نام دارد ، با صدای سید حمیدرضا برقعی و تولید باشگاه فیلم سوره است.