تکیه دولت؛ تکیه ای که بر باد رفت …

تکیه دولت؛ تکیه ای که بر باد رفت …

تکیه دولت از بناهای معماری دوره قاجار است که با کاربردی اجرای تعزیه و عزاداری امام حسین و ایام محرم ساخته شد. تکیه در ایران بیش از دو قرن است که مفهوم ویژه ای دارد. اما سرنوشت این بنای باشکوه با روی کارآمدن پهلوی اول تغییر کرد. در متن کوتاه تکیه دولت؛ تکیه ای که بر باد رفت از ماجرای بزرگترین سالن نمایش ایران و سرنوشتش بخوانید. مجله فرهنگی وبلایت گنجینه آئین های ایرانی است.

تکیه دولت از بناهای معماری دوره قاجار است که با کاربری اجرای تعزیه و عزاداری امام حسین و ایام محرم ساخته شد. تکیه در ایران بیش از دو قرن است که مفهوم ویژه ای دارد. اما سرنوشت این بنای باشکوه با روی کارآمدن پهلوی اول تغییر کرد. در مطلب”تکیه دولت؛ تکیه ای که بر باد رفت” از ماجرای بزرگترین سالن نمایش ایران و سرنوشتش بخوانید؛ مجله فرهنگی وبلایت گنجینه آئین های ایرانی است.

 

نقاش که باشی ، آنچه در چشمت ، زیبا و باشکوه جلوه کند ، روی بوم می کشی فرقی نمی کند که هم صحبتی پروانه و گل باشد ، یا لحظه هم آغوشی خورشید با دریا. اما ؛ در روزگاری نه چندان دور ، نقاشی با جادوی قلمش ، شکوهی را بر جانِ بوم نقش کرد که بیانگر عشق و ارادت یک ملت بود؛
تابلویی از یک بنا که بعدها ، تنها خاطره ی رنگی اش ، در حافظه تاریخ و فرهنگ آن مردم ماند؛ خاطره از تکیه ای که بر باد رفت!

تکیه دولت

تکیه دولت

دوران طلایی نمایش آئینی تعزیه بود ؛ عهد ناصرالدین شاه قاجار، زمانی که استقبال از تعزیه به حدّی رسید که تکیه معروف عباس آباد هم گنجایش پذیرش این تعداد ، دلداده ی علاقه مند را نداشت ، به خصوص که بیشتر تماشاگران ، بانوان بودند و مکان مناسب تری نیاز بود ، سزاوار و شایسته ی  این عاشقی…
ناصرالدین شاه دستور داد تکیه دولت را بسازند ؛ سال ۱۲۸۴ . ق
هرچند به دلیل شیفتگی اش به هنر غربی، نمای این تکیه را به رویال آلبرت هال لندن و سالن نمایش ورونا اسپانیا شبیه دانسته اند، اما هیچ گاه کاربری این مکان ، به اجرای نمایش هایی از آن دست ، اختصاص نیافت
که عشق به سالار شهیدان ، ستون های تکیه را برپا داشته بود.

این بنا را تکیه همایونی دولتی ، تکیه قصر و تکیه بزرگ شاهی هم صدا می زدند مردم و یا در ممکاتبات اینگونه نامش را مشخص می کردند گاهی. حسینعلی خان مهرین کهمعمار این بنا بوده است انگار، ساختمان این تکیه را سه طبقه ای طراحی کرد، مُدَوَّر با قطری حدود ۶۰متر، استاد معمار و شاگردانش آجر های این بنای آجری را یکی یکی روی هم چیدند تا بلندای قامتش حدود ۲۴ متر شود. کسی چه می داند شاید هر آجری که گذاشته شده با ذکری بوده و حاجتی.

آن زمان قاعده بر این بود که در میانه صحن تکیه ها سکویی می ساختند برای اجرای مراسمات، از جمله تعزیه. تعزیه خوان ها اتاقی داشتند برای پوشیدن لباس و وسایل و …
معمولان بانوان در طبقه بالا جای داشتند و  فضایی هم در نظر میگرفتند برای اسب ها…
تکیه دولت را اگر روی نقشه جستجو کنید میبینید که در سویه جنوب شرقی کاخ موزه گلستان و در جنوب غربی شمس‌العماره، شمال سبزه‌میدان و روبه‌روی مسجد شاه تهران جای گرفته بود.

عده ای معتقدند: ” که ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفرهای فرنگش و با دیدن بناهایی که در آن برنامه هنری برگزار می شد تصمیم گرفت این بنا را بسازد، بنایی که ساختنش طول کشید، چیزی حدود ۵ سال؛ اما هنوز کار ساخت بنای حدودا ۳۰۰ تومانی به پول آن روز ، تمام نشده بود که صدای اعتراض مردم متدین بلند شد. آنجا بود که جناب شاه چاره را در آن دید، این بنا بشود مرکز اجرای آیین های مذهبی و تکیه شود در محرم و تعزیه بپا شود در آن.”

اما عده ای دیگر اعتقاد دارند: “از آنجا که تکیه دولت قبلی یعنی همان تکیه عباس آباد به اندازه ای باید فراخ نبود و مردم به ویژه جماعت بانوان ناراحت بودند از تنگی فضا و گرما و ازدحام، ناصرالدین شاه ضمن ساخت شمس العماره دستور ساخت تکیه دولت را نیز داد.”



اما از پس کوچه ها و پستوهای عبرت انگیز تاریخ آنجاست که در سال ۱۳۰۴ ، مجلس موسسان می آید در تکیه دولت می نشیند، جلسه تشکیل می دهد ، احمدشاه جوان را عزل و رضاخان قلدر را می نشاند بجای او . مثلا بصورت قانونی!
غافل از اینکه دیکتاتورها جز تخریب اموالی که از دیگران به غنیمت برده اند نیاموخته اند در مکتب بی معلمشان!
بساط روضه اباعبدالله برقرار بود، همیشه، تا اینکه رضاخان آمد …
متجدّدین منوّرالفکری که دور و برش می چریدند او را متقاعد کردند برای غربی شدن، باید برچیده شود این بساط عزاداری ها و کهنه پرستی های نخ نما !
و شاید اولین و آخرین دیکتاتور حلقه به گوش تاریخ سیاست انسان، تابع بود امر مطاع را…
تعزیه و عزاداری را ممنوع کرد ، مردم به خانه ها رفتند ،
پنهانی روضه گرفتند و اشک ریختند،
تکیه ها تعطیل شد، تکیه دولت نیز هم ….

تکیه دولت
از بنای با شکوه تکیه دولت ، امروز چیزی باقی نمانده ، ساختمان جدیدی بر خاکش ساخته اند، بانک ملی ایران ، شعبه ی بازار!
حالا آنچه از تکیه دولت داریم ، تابلویی است اثر نقاش بزرگ ، کمال الملک. جناب کمال الملک که البته تخصص ش نقش کردن چهره ها بود در دربار شاهی، در سال ۱۲۷۱، پیش از آنکه برای تحصیل به اروپا سفر کند، از آنچه میراث ناصری بود قطعا، نقاشی کشیدریا، با رنگ روغن روی کرباس.

استاد نقاشی ایران پس از آنکه از فرنگ برگشت، سال ها برای تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه خون دل خورد، مدرسه ای قرار شد درآن تولید سفال، کاشی سازی معرق، خاتم‌سازی، منبت کاری، زرگری، تذهیب، خط، مینا، قالیبافی، نساجی، گراوِر، چلنگری، حکاکی، گلدوزی زنانهآموزش داده شود.

سرانجام در ابتدای قرن جدید شمسی، به دلیل کشمکش های ناشی از مدیریت همین مدرسه با آقایان وزیر مربوطه، نقاش ایران، کوچ کرد در تبعیدی خود خواسته به زادگاهش. آنجا که دیگر چرتکه انداختن های مردان دولتی بر سر هنر یگانه مرد دورانش که در عوالمی دیگر می زیست، جانش را فرسود و طاقتش را طاق کرد.
کمال این ملک، آثار گرانسنگ بسیاری دارد اما آنچه از سایر شاهکار هایش جدا می کند این تابلوی نقاشی را ، نمایشی بی مثال از آیین و فرهنگ ایرانیان است در پاسداشت عزای سالار شهیدان که حالا با تمام شکوهش ، بر دیوار تالار سلام  کاخ موزه گلستان ، تکیه داده است.
تکیه ای در حافظه ی تصویری ما

نام اثر : تکیه دولت
خالق اثر : محمد غفاری ( کمال الملک)
تکنیک : رنگ روغن

اما اگر اهل شنیدن پادکست هستید، این مطلب را اینجا گوش دهید…