مفهوم صبر در سیره محمدی و تاثیر آن بر زندگی ما
در این مطلب می خوانید:
مهارت صبر یکی از ویژگی ها و صفات نیکو در رفتار انسان است که شکل بازدارنده برای او دارد. الگوی صبر کردن در اسلام صبر در سیره محمدی بوده که در روایات مختلف بیان شده. اینکه صبر در سیره محمدی چگونه بود را در مجله فرهنگی وبلایت بخوانید.
صبر کردن از ویژگی های مثبت انسان است. آدم های صبور در جمع محبوب هستند. شاید چون خدا صبورها را دوست دارد. صبر را از رفتار بزرگان دین می شود یاد گرفت و به مرور در رفتار و گفتار پیاده کرد. صبور بودن کار سختی است اما انسان های بزرگ برای توانا بودن بر انجام کارهای سخت، بزرگ شده اند.
معنی صبر
صبر کلمه ای عربی است و در لغت به معنی در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. انسان هایی که در دشواری ها و تنگناهای زندگی، صبر کردن را در دستور کارشان قرار می دهند، آرامش و سلامت روح دارند. صبر با میزان ایمان به خدا و اتصال به او رابطه مستقیم دارد. تا چایی که آمده است: صبر همان ایمان است. و یا صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است؛ همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین می رود.در قرآن بارها به صفت صبر و انسان های صبور اشاره شده که خدا صابرین را دوست دارد.
صبر در سیره محمدی
الگوی صبر کردن برای مومنان، پیامبر اسلام است. صبر در سیره محمدی در حدیث زیر آمده است. اینکه پیامبر در زندگی خود صبر را چطور پیاده کرده بود و چگونه صبور بود؟
قـالَ عَلِىٌّ علیه السلام: لایَقْطَعُ عَلى اَحَدٍ کَلامَهُ حَتّى یَجُوزَ فَیَقْـطَـعُهُ بِنَهْىٍ اَوقِیـامٍ. امام على علیه السلام فرمود:
پیامبر هرگز سخن کسى را قطع نمى کرد، مگر آنگاه که بیش از حدّ حرف بزند. آن وقت او را نهى مى کرد یا بر مى خاست.
هم سخن گفتن آدابى دارد، هم گوش دادن به سخن دیگران. برخى قبل از تمام شدن حرف طرف، وارد سخن او مى شوند و کلامش را قطع مى کنند. این نشانه کم صبرى و بى ادبى است. رسول خدا صلی الله علیه و آله صبر مى کرد تا کلام گوینده به آخر برسد، مگر آنکه سخن او ناروا و ناحق باشد، که یا او را نهى مى کرد، یا با ترک مجلس کلامش را گوش نمى کرد.
معنی صبر در کتاب کشاف اصطلاحات الفنون
سالکان گفته اند: تصبر، واداشتن نفس است بر مکاره و تجرع مرارت ؛ یعنی اگر آدمی صبر رامالک نبود، بایِست که بکوشد و نفس خود را بصبر وادارد؛ و صبر ترک شکایت است از جز بسوی خدا.
سهل گوید: صبر انتظار فرج خداست و آن فاضلترین خدمت و برترین آن است.
و جز سهل گوید: صبر آن است که در صبر صابر باشی و معنی آن اینکه؛ در بلاها و شدائد خروج از آن نبینی.
و گفته اند صبر آن است که بنده را اگر بلا برسد ننالد،
و رضا آنکه بنده را اگر بلا برسد ناخوش نگردد ، دهنده و ستاننده خداست؛ ترا در این میان چکار است.
و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند:
اول ترک شکایت و این درجه تائبان است
دوم رضا بمقدور و این درجه زاهدان است
سوم محبت آن است، که مولی با وی کند و این درجه صدیقان است
و گفته اند صبر ترک شکایت از الم بلوی است جز بسوی خدا.
چه خدا، ایوب را بر صبری که کرد ثنا فرستاد و فرمود: انا وجدناه صابراً (قرآن ۴۴/۳۸).
و ایوب در دفع مضرت از خود، شکایت بخدا برده بود که فرماید: و ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین (قرآن ۸۳/۲۱).
و در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا وبشر الصابرین (قرآن ۱۵۵/۲) آرد که صبر دو قسم است:
یکی بدنی و آن تحمل بدن است مشقات را و دیگر نفسانی وآن بازداشتن نفس است از مشتهیات طبع؛
و این قسم اگرصبر از شهوت باشد آن را عفت نامند
و اگر بر احتمال مکروه باشد اسامی مختلف دارد چنانکه صبر در مصیبت را صبر نامند
و اگر صبر در حال غنی باشد آن را ضبط نفس نامند
و اگر در نبرد باشد شجاعت خوانند
و اگر در کظم غیظ بود حلم نامند
و اگر در نوائب باشد سعه ٔ صدر گویند
و اگر در اخفاء کلام بود کتمان سر نامند
و اگر در فضول عیش باشد زهد گویند
و اگر بر مقدار کمی از مال بود قناعت خوانند
و این همه را صبر نامند.
قال اﷲ تعالی : و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس (قرآن ۷۷/۲). غزالی گوید: صبر از خواص آدمی است و بهائم را صبر نبود، چه شهوت بر آنها مسلط است و عقلی که با شهوت معارضه کند، ندارند و در ملائکه نیز صبر متصور نیست، چه آنان شوق مجرد به حضرت ربوبیت اند و شهوت بر ایشان مسلط نیست تا آنان را از شوق بحق و میل بدرجه ٔ قرب بازدارد.
اما در آدمی شهوت و عقل هر دو موجود است و با یکدیگر معارض و هرگاه عقل سد راه شهوت شود آن را صبر کردن نامند.