نذری که ادا می شود ؛ قحطی بزرگ و فرهنگ نذری در ایران

نذری که ادا می شود ؛ قحطی بزرگ و فرهنگ نذری در ایران

نذری غالبا اگرچه چای و شربت بود، اما حالا صحبت از گرسنگی بود؛ دیگ های نذری در حالی رفت روی آتش که بیشتر غله و آذوقه شهر دست محتکرین بود.
اما به گواه مورخانی چون اکبر شهری؛ اهل خیری هم اگر یافت شد؛ از میان همان طبقات فقیر و متوسط بود که دیگ‌های دمپخت نذری بار ‌گذاشتند.

سنت نذری یکی از آئین های ایرانی اسلامی است که گاهی به آن نقدهایی می شود. در صورتی که ورق زدن تاریخ ایران نشان می دهد نذری دادن نه تنها رنگ و بوی دینی دارد که در مهمترین حوادث نقش پررنگی ایفا کرده است. ماجرای تلخ قحطی بزرگ در ایران که همزمان با جنگ جهانی اول اتفاق افتاد، پخت نذری را از همیشه مهم تر کرد. 

سنت نذری دادن در قحطی بزرگ

کمتر از صد سال پیش ، برگ خشک درختان هم قیمتی شده بود!!
مردم شهرهای مهمی از ایران گرسنه بودند،
برگ درخت می خورد به تنگ استخوان پودر شده گاو و گوسفند، با مخلوط پوست هندوانه و خربزه.
شاید شکم ها کمی پر که نه آرام شود.
از کوچه و گذری نبود که صدای شیون طفلان رها شده از مادر به امید ماندن در زندگی به گوش نرسد.
خشک سالی و قهر باران بود، یورش اقوام و ملل بیگانه…
با اینکه ایران دست هایش را به نشانه تسلیم، بالا گرفته بود.

گرد سیاه وَبا بیداد می کرد روی پیکره شهر…

اطِبّا می گفتند وَبا سوغاتی سربازان هندی تحت امر انگلیس است که با خود به شهرهای ایران آورده اند.

کور سوی امیدی نبود!
قحطی بزرگ ایران را فرا گرفته بود

تا تیغ هلال خون گرفته محرم به آسمان خشکی زده ایران گرفت؛ داغ دل های محبین حسین علیه السلام تازه شد.
شرم از ایثار و از جان گذشتگی صاحب ماه و یارانش، نگذاشت همان اندک باقی مانده ی روز مبادا در پس پستوها پنهان بماند؛
بیرون آمد و پخش شد بین اهالی شهر.

آش

تا پیش از آن ، نذری غالب اگرچه چای و شربت بود اما حالا صحبت از گرسنگی بود
دیگ های نذری در حالی رفت روی آتش که بیشتر غله و آذوقه شهر دست محتکرین بود

نذری

اما به گواه مورخانی چون اکبر شهری؛ اهل خیری هم اگر یافت شد؛ از میان همان طبقات فقیر و متوسط بود که دیگ‌های دمپخت نذری بار ‌گذاشتند.

فرهنگ عاشورایی چهره شهر را عوض کرده بود
هرچند که محتکرین هرگز حاضر به گشودن در انبار ارزاق و فروش آنها نشدند!

نذری

نذری

پ ن ۱ : پادکست این مطلب را هم بشنوید
پ ن ۲ : موسیقی استفاده شده در فایل صوتی ، اثر زنده یاد استاد جواد معروفی است از آلبوم عاشورا که بر مبنای نغمات عاشورایی ساخته و برای پیانو و تنظیم شده است.
پ ن ۳ : این قطعه بر مبنای نوحه قدیمی” امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است ، شام غریبان است”  ساخته شده است. همچنین قطعه ای را با صدای مهدی یغمایی بر اساس همین نوحه می شنوید.
پ ن ۴ : ویدئویی که در این مطلب تماشا می کنید بخشی از یک عزاداری با اجرای همین نوحه است.

 

 

ماجرای قحطی در ایران چه بود

قحطی بزرگ در ایران یک دوره سه ساله بود که اکثر نقاط جغرافیای ایران را در برگرفت. این قحطی همزمان با جنگ جهانی اول اتفاق افتاد. درست زمانی که قدرت های بزرگ جهانی به جان هم افتاده بودند، ایران اعلام کرد که کاملا بی طرف است.
اما روسیه و انگلیس شمال و جنوب ایران را اشغال کردند. راه ورود مواد غذایی به ایران محدود بود و میزان تولید مواد غذایی هم کفاف جمعیت خود ایرانی ها را می داد.
اما نیروهای روس و انگلیس نیاز به مواد غذایی داشتند. پس شروع کردند به خرید گندم و جو و خوراکی ها،
آن هم با چند برابر قیمت.

مردم به خوردن ریشه ها و برگ روی آوردند،
حتی خوردن سگ و گربه و موش…
وبا ، آنفلانزا اسپانیایی و بیماری های واگیر دار که با نیروهای اشغالگر وارد ایران شده بود،
به درد و مصیبت قحطی اضافه کرد.
آمارهای موجود در اسناد می گوید که یک سوم از جمعیت ایران تلف شدند
و اینجا بود که سنت نذری به کمک سیر کردن گرسنگان آمد.

پخت نذری راهی شد برای اینکه آنهایی که دارا تر بودند
به بهانه محرم امام حسین راضی شوند تا از آذوقه ای که انبار شده بود
کیسه های گندم و حبوبات و بنشن را سر سفره مردم بینوا بیاورند

سنت نذری در ایران

در زمان قحطی بزرگ، نوار شمالی ایران که پوشیده از جنگل و سرسبزی بود توانست از این سیاهی در امان بماند.
میرزا کوچک خان که همزمان قیام نهضت جنگل را رهبری می کرد در تلاش بود تا به مردم قحطی زده کمک کند.
پناهگاهی در رشت برای پناه دادن به قحطی زدگان ایجاد شده بود که سهمیه برنج به گرسنگان می داد.
میرزا کوچک خان این شرایط را مدیریت می کرد.

اما مناطق جنوبی و به خصوص مرکزی ایران که فاصله با شمال داشت،
داغ نداری و بیماری و گرسنگی را بیشتر از همه کشید.
منابع موجود، تصاویر دردناکی از این وضعیت را در همدان و مناطق اطراف آن را روایت می کند.
به طوری که فاصله میان همدان تا قزوین در گوشه گوشه جاده،
اجساد کشته شده از گرسنگی و وبا به چشم می خورده است.

صفحات تاریخ ایران پر از درد و رنج هایی است که از سوی بیگانگان به مردم این کشور تحمیل شده است،
که یکی از آنها ماجرای قحطی در ایران است.
هنوز هم هستند پدربزرگ ها و مادر بزرگ هایی که خاطرات آن سالهای سیاه را از پدران و مادران خود شنیده اند.

 

اگر از قحطی بزرگ و خاطرات تلخ آن سند یا روایتی دارید با تحریریه مجله فرهنگی وبلایت در تماس باشید.
ما برای ثبت آن آماده شنیدن صحبت های هموطنان عزیز ایرانی هستیم
تا روزهای تلخی که بر پدران و مادران مان رفت هیچ گاه فراموش نشود
و روی چهره معصومانه کودکانی که در این رنج از دنیا رفتند زیر گرد و غبار زمان دفن نشود.