آئین های ایرانی ، ویروس کرونا و یک فرصت استثنایی

آئین های ایرانی ، ویروس کرونا و یک فرصت استثنایی

آئین های ایرانی در عمر هزارساله خود، رسمِ معمول شده و همیشه بوده. حتی در بدترین شرایط، فرهنگ عمومی به دنبال برگزاری رسم و رسوم ایرانی بوده و هست. این روزها فرهنگ یک مهمان ناخوانده دارد به نام کوید ۱۹ یا همان کرونا ویروس.خیلی از آئین های تقویمی ایرانی و اسلامی با این وجود یا برگزار نشده و یا کم رنگ تر از گذشته خود را نشان داده. به نظر شما چه باید کرد؟

کرونا جولان می دهد. هرروز با بیش و کم اش ، نفَس  ۲۰۰ نفر از هم نفس هایمان را می گیرد.خیلی هایمان منزوی شده ایم.
خیلی هایمان نه ! انگار زورمان می آید این ویروس حلقوی خیر ندیده، عادت های زندگی را بگیرد از ما. همین عادت های ساده ای که گاهی ارزشش به چشم مان هم نمی آید.
ساده ترین اش همین  عطر آغوش عزیزان و طعم بوسه است که از یاد برده ایم. ویروسی آمده که ماه هاست به روی جسم و جان مان تیغ کشیده.

تکان بخوری هرلحظه ممکن است کوید ۱۹ بیاید و جا خوش کند در درخت ریه هایت. سخت می گذرد…سخت…

باورش سخت است اما می گویند این ریزه میزه میکرونی، ویروسی هوشمندی است که ژن اش دستکاری شده. این که مهندسی شده است یا نه؟
جوابش باشد برای بیولوژیست هاست، اما هرچه هست از روی رفتارشناسی اش دیگر مطمئنیم که از نظر توان مدیریتی خیلی هم هوشمند است.
کم کم اش هیچ مدیر فرهنگی و برنامه ریزی شهری ای نتوانسته بود تا حالا فرهنگ درست  ایستادن در صف را این چنین نهادیه کند.

کرونا دارد ما را مدیریت می کند؛ از خورد و خوراک مان تا مجله عروسی و عزایمان.

کرونا حتی به قرارهای دوستانه مان در کافه های دنج گوشه گوشه شهر هم رحم نکرده.
حالا مشکل صف های به هم فشرده نانوایی که جایی برای گیر دادن روزانه بعضی آدمهای بی اعصاب به همدیگر بود، با بحث فاصله گذاری اجتماعی  یک جورایی مدیریت شده.
فرهنگ باقی صف ها که بماند…
مدیریت کرونا ویروس خوب است اما هرچه هست ضررش بیشتر از منفعت اش است.

ما موجودات اجتماعی هستیم حتی با فاصله اجتماعی.

اجتماعی بودن در هرجای دنیا رسم و آئینی دارد. آن هم اجتماعی هایی مثل ما. با فرهنگ ایرانی چند هزار ساله که هرجایش را نگاه کنی، جای پای یک آئینی هست.
که ایرانی ها برای هرکاری روش و منش خود را داشته اند.

از این زاویه که ببینیم ، اتفاقا آئین ها هم موجوداتی اجتماعی اند. می گویم «موجود»، از آن جهت که حیات دارند و جاری اند. در هویت جمعی ما زنده اند و  زندگی می کنند.
تولدشان هر کدامشان به دلیلی است. یعنی هرکدام فلسفه وجودی خودش را دارد.

آئین ها بخشی از عناصر فرهنگی یک اجتماع اند و درست همین اجتماع است که در این روزها نقطه ضعف شان شده.
ویروس قلدری آمده که می خواهد بزند بساط هر اجتماع نزدیک بیشتر از دو نفره ای. کرونا حکومت نظامی اعلام کرده است. که اگر نروی، تیر خلاص را چکانده.

خودمانیم زورمان هم با همه عقل و فهمم مان به این کوچک بی رحم نمی رسد.
از وقتی آمده، کلّی روبوسی و چاق سلامتی مراسم نوروز به هم بدهکاریم.
کلّی آغوش گرم و دست نوازش نرم… برای یلدایی که امسال احتمالا نداریم و کلی مصافحه بعد از نمازهای عید فطر و قربان و جماعت مسجد…

کرونا حتی اجازه نداده وقت مصیبت روی شانه های هم سر بگذاریم و هق هق گریه کنیم. سررسید ۹۹ دارد به نیمه می رسد و ما روزهای سختی را رسانده ایم تا به اینجا.
اما تا بوده رسم دنیا همین بود. یک جای تقویم می شود که این ویروس می رود، دنیا دوباره برمی گردد به سر و شکل قبلش؛ خدا را چه دیدی شاید حتی بهتر !

که اگر این چنین شود، ما قوی تر شده ایم. روزهایی می رسد که باز مراسم آئینی و باستانی مان گل می کند.
در شادی ها جمع مان جمع می شود و در اعیاد و عزاداری های مذهبی با همه تفاوت های فرهنگی و رنگین کمان قومی مان، همه یک رنگ می شویم.

یک یزد دوباره محرم که شود، جمع می شوند در میدان امیرچخماق و  روز عاشورا نخل می گردانند.
باز هم اهالی روستای سنو، کنار چشمه های جوشانی که وقف امام رضا کرده اند،  آئین بلغور پزان را برگزار می کنند و دیگ های بزرگ را بار می گذارند روی آتش.
باز هم چای  روضه می خوریم در استکان های کمر باریک و دسته های عزای مظلوم کربلا را می آوریم به خیابان ها.
باز هم آئین ها و فرهنگ عزا و عیدمان برمی گردد به روز اولش.

ما داریم روزهای سختی را پشت می گذاریم. جگر گوشه های خیلی هایمان با این ویروس نحس، نفس شان تنگ شده یا بریده.
جای خیلی ها هر روز خالی می شود از جمع مان. نمی شود فهمید فردا که هست و که نیست.

اما به قول قدیمی ها زندگی همین است.داستان ، داستان گذشتن است.
زندگی جاری است با همه خنده ها و گریه هایش. می گذرد. سخت هم می گذرد اما وقتی این روزها هم گذشت،
روسیاهی می ماند به صورت سیاه کرونا.
حال که هست، رسم زندگی را که نمی شود تعطیل کرد؟ می شود؟!

ما از همان دوران خلقت پدر و مادرمان، آدم و حوا، سازگاری با شرایط جدید را یاد گرفته ایم. این را خالق مان یادمان داده. یاد داده که در سختی ها برای بقا،
چطور دست به کار شویم و از خلاقیت مان استفاده کنیم.

همان طور که آئین ۱۴۰۰ ساله مناسک حج با شرایط ویژه برگزار شد. زائران طواف کننده خانه خدا دور کعبه اش گشتند اما معدود.
حسرت زیارت خانه خدا امسال بردل خیلی پیرمردهای ریش سفید و پیرزن های گیسو نقره ای ماند.
برای اینکه شاید عمری باشد برای سال و سال های بعد.

آئین ها و مناسبت ها هم بخشی از رسم زندگی است. پس می توانیم با شرایط جدید سازگارش کنیم. اما چگونه ؟

علی الحساب چند پیشنهاد به ذهن تحریریه مجله فرهنگی وبلایت رسیده که در روزهای آینده روی سایت، پیش چشمان مبارکتان می گذاریم.

شما هم فکر کنید.

باور کنید !

کرونا شاید بتواند جلوی اجرای خیلی از آئین ها را بگیرد و از اسب راهوار فرهنگ بیاندازدش پایین، اما از اصل نمی تواند. هرگز!