آداب معاشرت هایی که جانی را می گیرد!
آداب معاشرت در هرجامعه ای بخشی از فرهنگ است اما چیزهایی هست که تقریبا جدای از رنگ و مذهب و ملّیت در همه جای دنیا مشترک است. مثل حرف زدن و رنجاندن. گاهی حرف هایی می زنیم بی غرض و گاه با غرض. متن آداب معاشرت هایی که جانی را می گیرد! از جنبه های اجتماعی همین جملات روزمره ساده که بین مان رد و بدل می شود و تاثیری که می گذارد می گوید. برای بهبود کیفیت زندگی این صفحات از مجله فرهنگی وبلایت را ورق بزنید.
ممکن است حرفی بزنیم و چیزی بگوییم بی قصد و غرض و بدون آنکه در پی رنجاندن کسی باشیم ، اما یادمان باشد ، آنجا که جمله ما به گوش شخصی رسید ، دیگر صاحب آن نیستیم و از نتیجه آرایش آن در دل مخاطش بی خبریم. وقتی برای اولین بار قرار است کسی را ببینیم یا در مکانی حاضر شویم ، تمام سعیمان بر این است بهترین خودمان را ارائه دهیم، ظاهری آراسته باید برقرار باشد و خوبی هایمان چشم دیگران را سیراب کند
اثیرگذاری ما آدم ها روی هم خیلی زیاد است .
گاه بی آن که متوجه شویم ، یک حرف یا نگاه می تواند شکّی را به یقین تبدیل کند یا تصمیمی را بر هم زند.
حتی وقتی با یک مخالف ، بحث می کنیم ، ممکن است در ظاهر نظر ما را نپذیرد اما در نهایت ، از تکرار حرف ما در فضای ذهنش نمی تواند فرار کند، چرا که ما و طرز تفکرمان منعکس شده ایم در دنیای او.
در مقابل نگاه دوربین ها که قرار می گیریم ؛ به فکر بهترین حالت هستیم تا اگر تصویر خوبی ثبت نشده باشد ، منتشر نکنیم . حالا حرف هم که می زنیم ، تصویر می شویم در ذهن مخاطب با این تفاوت که جلوی انتشارش را نمی توان گرفت . منتشر می شویم به شکل حرف هایمان ، به رنگ نگاهمان ، به هر شکلی که هستیم …
شاید درست نباشد هر چه صندوقچه ذهنمان را پر کرده، بر زبان آوریم ؛ ما می خواهیم انبار آشفته ذهنمان را خالی و مرتب کنیم از نظرات و قضاوت هایی که داریم بی آنکه بدانیم با آنچه بر زبان آورده ایم ذهن دیگرانی آشفته می شود .
ممکن است حرفی بزنیم و چیزی بگوییم بی قصد و غرض و بدون آنکه در پی رنجاندن کسی باشیم ، اما یادمان باشد ، آنجا که جمله ما به گوش شخصی رسید ، دیگر صاحب آن نیستیم و از نتیجه آرایش آن در دل مخاطش بی خبریم.
در اصول آداب معاشرت وقتی برای اولین بار قرار است کسی را ببینیم یا در مکانی حاضر شویم ، تمام سعیمان بر این است بهترین خودمان را ارائه دهیم، ظاهری آراسته باید برقرار باشد و خوبی هایمان چشم دیگران را سیراب کند.
حتی انتظار هم نداریم قضاوت بدی در مورد ما بشود چون احتمالا همه جوانب بررسی شده ، حساب همه جا را کرده ایم! اما مدتی بگذرد و شکل روابطی که بوجود آمده عادی تر از روز اول شود ، دیگر آن حساسیت ها را نداریم و برای خوب به نظر رسیدنمان تلاش و مراقبت چندانی نمی کنیم.
پس رفتار و گفتار متفاوتی از ما دیده می شود و تاثیراتی در ذهن دیگران می گذارد که از آن غافلیم. ما باید بدانیم در این شرایط قضاوت دیگران در موردمان همان نیست که روز اول بود.
همین نکات ظریف و کوچک ممکن است تعامل ما را با مردم وارد بحران کند ، چه بسا دیگری تحت تاثیر رفتار یا گفتار ما واکنشی عمیق تر نشان دهد و همه چیز از کنترل خارج شود، بی آنکه بخواهیم و برنامه ای برای ساختن یک بحران داشته باشیم اما به بهترین شکل آن را بار آورده ایم و چنانچه اتفاقاتی از این دست در زندگیمان پر تکرار شود، تصور می کنیم زندگی همین است و روشمان درست.
گاهی بهتر است از بیرون، خودمان را برانداز کنیم، لابلای حرف هایی که در ذهنمان جا خوش کرده وارسی کنیم ، شاید جملاتی باشد که نا خواسته جان بگیرد و به دنبالش جان رفاقتی را بگیرد!
ارتباطی مخدوش شود و مراوده ای نابود.چه در خانواده یا محل تحصیل، چه بین دوستان و رفقا و چه در محیط کار…
قدیمی ها می گفتند حرف نزده را همیشه می توان زد، منظور آنکه کمی فکر کنیم ؛ هر چیزی را نباید گفت حتی اگر حق با ما باشد ؛ تدبیر و صبر را مثل یک صافی در مقابل دریچه ذهنمان بگیریم، شاید برخی حرف هایی که برای گفتن آماده می کنیم بزرگتر از موضوع مورد نظرمان باشد و گفتنشان در بهترین حالت کمی دلمان را خنک کند فقط ، نه تاثیری چنان که می خواهیم بگذارد و نه حقمان را اثبات کند، اما بجایش ذهنی را مشوش و ارتباطی را کمرنگ کند، مدتی هم که بگذرد از خود می پرسیم آیا ارزشش داشت؟! …
و در بسیاری موارد پشیمانی هم کاری خنده دار و بیهوده است.
بهر حال حواسمان باشد در قانون بازتاب ها ، وسعت بازتاب یک پدیده از خود آن ، بیشتر است!