استعداد تحصیلی و حکایت دانه و خاک
استعداد تحصیلی در هر رشته ای به نوعی تعریف می شود. خیلی از در شاخه ای استعداد داریم که خواهر یا برادرهایمان از داشتن آن بی بهره اند و در حوزه ای دیگری توانمندی های منحصر به خود را دارند. حکایت دانه و خاک، داستان استعدادهایی است که در نظام آموزش و پرورش درست هدایت نشده و به هرز رفته است. داستان مکتب جعفری که بیش از هزار سال قبل شاگردانی پرورش داد که هرکدام سرآمد دانشمندان زمان خود شدند. در مجله فرهنگی وبلایت این حکایت را بخوانید.
داستان آن استاد دلسوز فیزیک را شنیده اید ؟
که شاگرد درس نخوانش در اعتراض به مباحث تدریس گفت :
ما که نمیخواهیم موشک هوا کنیم . من میخواهم برگردم به روستا و معلم شوم
استاد هم در پاسخش گفته بود : بله درست می گویی اما به من این تضمین را می دهی که شاگردت نخواهد موشک بسازد ؟!
استدلال استاد کاملا به جا و صحیح بود اما تاریخ علم مسلمانان در حدود هزار سال پیش ،
چیز دیگر می گوید : استادی بود و شاگردانی
آورده اند ۳۱۹۷ مرد و ۱۲ زن بودند که از درس امام جعفر صادق و مکتب جعفری بهره می بردند
ملاک و معیار استاد در آموزش ؛ استعداد و اهلیت شاگرد بود برای آن موضوع.
هرکس به اندازه توان و نیاز خود از علم استاد بهره می برد.
نتیجه تربیت شاگردانی بود که هریک در رشته خود سرآمد بودند
مثلا علم شیمی را به شاگرد شایسته و ممتاز خود آموخت ؛ جابر بن حیان
او در این علم به قدری پیشرفت کرد که به پدر شیمی شهرت یافت با ۵۰۰ رساله
خودش این چنین آورده است : همه آنچه دارم را از محضر امام و مولایم جعفر بن محمد(ع) آموخته ام
استاد که استاد باشد و شیوه آموزش و تربیت درست ، می داند کدام دانه را به دل کدام خاک بسپارد تا در آینده درختی تناور شود
ما دانه ها را جابه جا می کاریم
به همین خاطر است که یک هنرمند نقاش معروف می شود پزشکی معمولی
و یک دانشمند شیمی یا فیزیک می شود کارمندی که هر صبح با بی حوصلگی به سر کار می رود
استعداد تحصیلی ، حکایت دانه و خاک است.