زود قضاوت نکنیم…

زود قضاوت نکنیم…

ماجراهای ما و آقای قضاوت می گویند برداشت ما آدمها از هم در ۷ ثانیه ی اولین برخوردمان شکل می گیرد. یعنی اگر در هفت ثانیه اول کسی را پسندیدی ، پسندیدی ! می گویند برداشت ما آدمها از هم در ۷ ثانیه ی اولین برخوردمان شکل می گیرد.یعنی اگر در هفت ثانیه اول کسی […]

ماجراهای ما و آقای قضاوت می گویند برداشت ما آدمها از هم در ۷ ثانیه ی اولین برخوردمان شکل می گیرد. یعنی اگر در هفت ثانیه اول کسی را پسندیدی ، پسندیدی !

می گویند برداشت ما آدمها از هم در ۷ ثانیه ی اولین برخوردمان شکل می گیرد.
یعنی اگر در هفت ثانیه اول کسی را پسندیدی ، پسندیدی !
روی برداشت هفت ثانیه ، معمولا در مصاحبه های شغلی و کاری بیشتر تاکید می شود
اما احتمالا همه ما تجربه عکسش را هم داریم مثلا دوست صمیمی ای داریم یا همکار خوشفکری که روز اول که
دیدینش اصلا و ابتدا خوشمان نیامده از ریخت و قیافه اش . با خودمان فکر کردیم حتما از این آدم هایی است
که فلان است بهمان .
فکرش را هم نمی کردیم که با نشست و برخاست اجباری بیشتر به مرور بشود رفیق شفیقمان.
آن برداشت اولیه و این تغییر نظر ، همگی بر می گردد به ذهنمان .
ذهن ما به طور فطری  این توانایی را دارد تا از کنار هم گذاشتن یک سری گزاره به نتایج مشخصی دست پیدا کند. این توانایی ، اساس و پایه منطق ، علوم ریاضیات و هندسه و کشفیات بشر است .
که اگر نبود؛  بعید است پایه های دانش و یا  اصلا تجربه ای در انسان شکل بگیرد.
ذهن و مغز سالم ، دریافت های اطراف خود را به طور ناخودآگاه و پیوسته می خواند ، مرور و طبقه بندی می کند و ما بر حسب
فطرت درون مان، نتایج را در یک جمله خلاصه می گیریم . مثلا خانم الف که فلان پوشش را دارد و در برخورد با من ادب را رعایت نکرد ؛ پس احتمالا تمام خانمهای با این پوشش بی ادب هستند.
یا آقای ب ، فلان رشته تحصیلی را خوانده و ما با هم برای همکاری مشترک به نتیجه نرسیدیم . پس جماعت فلان رشته خوانده با من آب شان در یک جوی نمی رود.
اینها حالت هایی است که در ارتباط روزمره ما  و به ازای هر ارتباط می تواند  برای n  بار تکرار شود.
ذهن کار خودش را می کند به خاطر همین است که در اعتبار بخشی به موقعیت ها و آدمها ، تنها یک یا دو گزینه اطلاعات کافی نیست.
حالا اگر با همین داده های محدود قضاوت کنیم ؟
«قضاوت»  قبل از داشتن آگاهی و اطلاعات درباره یک موضوع
اول ذهن خودمان را به هم می ریزد
بعد می رود سراغ رابطه هایمان
تیره و تاریکش می کند
بدبینش می کند
و در نهایت ، فاصله می اندازد بین ما و آدمها

آدمهای پخته اما  ذهن روشن دارند
ذهن روشن  سعی می کند تا جای ممکن ، داده های دریافتی اش را تصحیح و تکمیل کند.
آدمهای پخته ی روشن فکر ، زود قضاوت نمی کنند ، زود به استنتاج منطقیِ قطعی نمی رسند.
نرم افزار صبر نصب کرده اند به جانشان. به روی احساسشان .
حتما لازم نیست  دهه های ۷۰ و ۸۰ زندگی را دید تا به پختگی رسید ؛
با تمرین هم می شود خیلی پخته قضاوت کرد.
این روزها ، «قضاوت» ، این گزاره کاملا منطقی ، معلوم نیست از کجا  یک «زود»  از خودش کسر کرده !
جمع و جور شده به مرور از « زود قضاوت نکنیم »  به « قضاوت نکنیم » !
قضاوتی که اتفاقا یکی از توانایی های ذهنی ما انسان هاست؛
 شرط لازم برای  سالم بودن عقل .
برای جلوگیری از تکرار تجارب تلخ گذشته
برای خطای کمتر
برای زندگی سالم تر
با حال خوب خودمان و اطرافیانمان
 قضاوت کنیم اما « زود » قضاوت نکنیم.
قیاسى که بر پایه تخمین و گمان و مطالعه سطحى و نامحدود  قرار بگیرد،
حکم غیر منطقی و چه بسا خطا و باطل هم از خود صادر می کند.
 قیاس باطل ، جسم روشن حقیقت را زیر چکمه هایش می گذارد.
استدلال کنیم . قضاوت کنیم اما دیر .
این گونه جسم روشن حقیقت ، تندیسی باشکوه  می شود در خاطرمان.

فرستادن دیدگاه