۵ روایت درباره مشهد و بارگاه مُنیرش

۵ روایت درباره مشهد و بارگاه مُنیرش

درباره مشهد کمتر ایرانی ای است که نداند. حرم امام رضا از نقاط محبوب مشهد است و زیارت امام هشتم از آئین های ایرانی است. از تاریخچه مشهد، دوره های تاریخی ساخت حرم ، ضریح مطهر، گنبد و مناره های حرم و سقاخانه صحن انقلاب در مجله فرهنگی وبلایت بخوانید.

حرم امام رضا علیه از جاذبه های زیارتی ایران است و سنت زیارت امام هشتم از آئین های ایرانی. هرساله میلیون ها زائر به زیارت امام رضا در مشهد می روند اما شاید کمتر کسی از تاریخچه ساخت حرم و معماری و بنای آن مطلع باشد. هنرمندانی که هنرشان را هدیه به آستان حضرت کردند و پادشاهانی که از قدرت شان برای آبادی حرم و نکوداشت زائران امام رئوف بهره بردند.  ۵ روایت درباره مشهد و بارگاه منیر امام رضا علیه السلام را در بخش فرهنگ و تمدن از مجله فرهنگی وبلایت بخوانید. وبلایت گنجینه آئین های ایرانی است.

روایت اول؛ مشهد

5 روایت درباره مشهد و حرم امام رضا

مشهد در ابتدا روستای کوچکی بود در خاک توس. در دهکده سناباد.
مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه.|
امام رضا (ع) پیش از سفر به پایتخت خراسان و دربار مامون، این مکان را به همراهانش نشان داد؛
که بدانید محل دفن من است.
بعد از شهادت این مکان تا کنون حرم امام رضا ست.

روایت دوم: از هنرمندان نازک دل تا سلاطین جبار

5 روایت درباره مشهد و حرم امام رضا

آنچه به نام حرم و بارگاه رضوی در مشهد می شناسیم از زمان سامانی تا همین اواخر، بارها مرمت  و تزئین شده.
هرکه  هرچه در توان داشته پای بارگاه امام هشتم گذاشته؛ از  نازک دلان هنرمند تا سلاطین جبار.

زمانی سلطان محمد خوارزمشاه، مرغوب ترین کاشی های زمانش را به خدمت گرفته برای تزئین حرم و زمانی شاه عباس صفوی،گنبدی با روکش طلا و مس
سفارش داده به بهترین معمار زمان؛ به کمال الدین محمدو یزدی. مناره گنبد را ابن معتز حاکم شیراز در دوره غزنوی بنا کرده.
بارگاه امام رضا (ع) از معدود بناهایی است که در حمله مغولان به ایران تخریب نشده.

روایت سوم : داستان ضریح

5 روایت درباره مشهد و حرم امام رضا

اولین ضریح حرم امام رضا در دوران شاه تهماسب صفوی ساخته شد؛  از جنس چوب و طلا.
روی کتیبه هایش به خط ثلث، آیاتی از سوره هل اتی نوشتند.

دومین ضریح از جنس فولاد مرصع بود؛ شاهرخ میرزا ، نوه نادرشاه افشار دستور ساختش را داد.
و سومین ضریح در دوران فتحعلی شاه  قاجار ساخته شد

در دوران پهلوی دوم ، چهارمین ضریح از جنس طلا و نقره نشست جای ضریح قبلی.
حاج محمدتقی ذوفن اصفهانی، آهن و مفرغ و چوب گردو هم استفاده کرد.
طراحی پنجمین ضریح حرم امام رضا (ع) را  به مسابقه گذاشتند.
طرح محمود فرشچیان، نگارگر ایرانی برگزیده شد. طرح او را استاد خدادادزاده اصفهانی قلمزنی کرد.
هر دو کتیبه و دیگر خطوط بیرونی و داخلی ضریح مطهر که مشتمل بر آیاتی از قرآن و اسماء الحسنی است توسط استاد موحد خوشنویسی شده است.

5 روایت درباره مشهد و حرم امام رضا

روایت چهارم : سقاخانه

سقاخانه حرم را هر زائری می شناسد در وسط صحن انقلاب
در دوران نادر شاه افشار  ساخته شده؛ از سنگ مرمر.
بعد از آن استاد اسماعیل طلاکار، سقفی گنبدی شکل بر روی آن ساخت با پوششی هشت ضلعی رویش.
بارگاه امام رئوف بخش های دیگری هم دارد؛ از مناره ها و ایوان و …

روایت پنجم :  مناره و ایوان

مناره به معنای جای نور و روشنایی است و در معماری به بنایی گفته می شود که بر فراز ایوان اصلی مساجد،
در حرم دو مناره با روکش طلا وجود دارد که یکی از آن ها نزدیک گنبد
و دیگری مقابل آن و در قسمت بالای ایوان عباسی (صحن انقلاب) واقع شده است.
مناره نزدیک گنبد در زمان ساخت گنبد بنا شده، اما مناره دوم از آثار دوره نادری است.
ایوان عباسی در زمان شاه عباس صفوی ساخته شد. ارتفاع آن ۲۲ متر است.
ایوان غربی حرم نیز با ۲۴ متر از بلندترین بناهای حرم امام رضا است و بر سر در آن، ساعت بزرگی وجود دارد، به همین دلیل به آن ایوان ساعت نیز گفته می شود.
ایوان شرقی یا ایوان نقاره خانه نیز مانند ایوان غربی از دو ایوان مجزا تشکیل شده است. بر بلندای این بنا که ۲۶ متر ارتفاع دارد ساختمان نقّاره خانه قرار دارد.

درباره مشهد و حرم امام رضا

برای ضامن آهو

آنکه در خاک خراسان رتبتش والاستی
مرقد سلطان هشتم، زاده ی موساستی

ضامن آهو امام هشتمین، شمس الشموس
کز علوّ عزتش آن بارگه برپاستی

خاک درگاهش بُوَد بر اهل دل کحل بصر
بارگاهش قطعه‌ ای از جنه المأواستی

موسیِ عِمران ز انوارش گزد لب از عجب
کز شرف، انور ز طور سینهٔ سیناستی

می‌کند اعجاز با لطف خداوند ودود
دست اعجازش فراتر از ید بیضاستی

بر تن درماندگان از هر نژاد و هر مرام
روح‌بخشِ دیگری چون حضرت عیساستی

پنجره فولاد جانسوزش بُوَد دارالشّفاء
ناامیدان را امید و شافی مرضاستی

بر طبیبان جهان استاد هفت اقلیم اوست
گرچه بقراط است یا که بوعلی سیناستی

خاک کوی عرش سایش سرمۀ چشم فلک
گنبد مینا ترازش، قبّه ی کبراستی

صبحگاهان تا که خورشید از افق سر میزند
نور می‌گیرد از آن‌جا بعد از آن برخاستی

کفتران دایم به طوف گنبدش پروانه ‌سان
بال و پر، سایند گویی شمع بزم آراستی

خادمش دارد مقامی ارجمند و بی بدیل
چونکه عشق خادمش یک‌ عشق مادرزاستی

درگه حاجات خلق است و کند حاجت روا
هرکه دارد از سرِ جان، حاجت و درخواستی

آب سقاخانه ‌اش، گویی ز حوض کوثر است
بادۀ نابی که بی‌شک (ساقی) اش آقاستی

من به قدر درک خود شعری سرودم کن قبول
گرچه شعرم قطره‌ ای ناچیز، از دریاستی

سید محمدرضا شمس (ساقی)