فرهنگ موسیقایی ایران ؛ هر آهنگ را چه وقت گوش کنیم؟
در این مطلب می خوانید:
از موسیقی ایرانی و دستگاه های موسیقی چه می دانید؟
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید هرکدام از این دستگاه ها برای خود معنی و مفهومی دارد؛ هر کدام الهام بخش برخی آیین های ایرانی است و بخشی ملهم از آیین ها.
و حتی زمان های مشخصی برای شنیده شدن دارد. در این بخش از مجله فرهنگی وبلایت با فرهنگ موسیقی ایران آشنا شوید.
همچنین پیشنهاد می کنیم مطالب بخش تالار هنر را از دست ندهید.
دیباچه نغمه های ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی که با نام موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی دستگاهی هم از آن یاد می شود که البته هر کدام مختصات و ویژگی هایی هم دارد، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازهاییست.
موسیقی ملی ما از سالها پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن زندگی مان جریان داشته و یادگار و میراث دار تاریخ کهن ایران بزرگ و شگفتانه هایی از ذهن هنرمند ایرانیان دارد. این موسیقی در واقع اغلب سرزمین های فارسی زبان را در بر می گیرد، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است که هرکدام به سهم و اندازه توان و بضاعت خود تأثیراتی هم در سیر تکامل این موسیقی داشتهاند.
«باربد» ، «نکیسا» و «رامتین» را می توان به عنوان اسامی بزرگ تاریخ موسیقی باستان نام برد که در صفحه های ابتدایی کتاب موسیقی ایران نامشان برای ما به یادگار مانده است.
مُهرنگاره چغامیش
در این میان اما مُهرنگاره ای ۳۴۰۰ ساله در «تپه چغامیش» واقع در شهر دزفول کهن بجا مانده که حکایت از بزمی دارد و محفلی که نوازندگان و نغمه سازان، هر کدام به سازی مشغولند و چنگ و تنبک دارند و کسی آواز می خواند. اگر بخواهیم تاریخچه موسیقی ایرانی را بررسی کنیم به شگفتی هایی میرسیم که گفتنش روزها زمان می برد و هنرمندان و مستندسازانی بزرگ باید درباره آن اثر تولید کنند.
بعنوان مثال امروزه اسنادی در اختیار است که گواهی می دهد از سده ۱۷ پیش از میلاد مسیح در ایران، تار نواخته میشده است و یا با یافتن یک کنده کاری در ایلام اطمینان داریم که خنیاگران ایرانی دَف را همراه چنگ مینواختند و بسیاری موارد از این قبیل…
در مورد این دوران از تاریخ موسیقی کشورمان میتوان شاهنامهٔ فردوسی بزرگ را نیز بررسی کرد که در آن از ساختن ساز و علاقهٔ شخصیتهای باستانی و اساطیری نسبت به سازهایی چون سُرنا صحبت شده است. سرنا در زمره سازهای بادی است که چون صدای همنفس انسان است بسیار محبوب و پرکاربرد بوده است.
از آنچه که مورخان می گویند اینگونه بر می آید که آریاییان چندان روی خوشی نسبت به رقص و موسیقی نشان نمی دادند. اگرچه آن ها بسیار آیین دوست بوده اند و جشن ها و مراسمات رسمی و شخصی بسیاری داشته اند.پس این دو هنر در آن دوران آنچنان که باید پیشرفت نکرد.
دوران ساسانی
کارشناسان معتقدند هنوز دقیق نمیتوان گفت خواستگاه و بن مایه موسیقی ایرانی از کجا آمده اما باربد که یکی از موسیقی دانان دربار امپراتوری ساسانی بود، اولین سیستم موزیکال خاورمیانه با نام سلطنتی خسروانی را ابداع و آن را به شاه خسرو (خسروان) تقدیم نمود. همچنین بسیاری از نامهای فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشتهاند.دستگاهها از زمانهای باستان زبان به زبان به امروز رسیدهاند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودیها احتمالاً به دلیل تهاجم های نظامی و موارد دیگر مختلف از بین رفتهاند.تاریخ موسیقی ایرانی در دربار ساسانیان شاهد تحولات جدیدی بود.
این هنر به یکی از شاخه های مهم آموزش و تدریس تبدیل شده بود. اینطور گفته میشود که حدود ۱۲ هزار نوازنده هندی برای مهاجرت از هند به ایران دعوت شدند تا با اجرای موسیقی در نقاط مختلف امپراتوری ایران، شادی و نشاط بیاورند؛ گرچه سند متقنی در این باره در دست نیست.
اما نکته جالب اینجاست که در دوران انوشیروان موسیقی ایرانی به جایگاهی بالا دست یافت و این اعتلا تا بدانجا پیش رفت که موسیقی ایرانی به جهان عرب راه یافت و آنها از این موسیقی تقلید کردند و توانستند پایههای این هنر را در سرزمین هایشان بنا کنند.
باربد، رامتین سرکیس، بامشاد، نکیسا و آزادور چنگی چهرههای شاخص در میان موسیقیدانهای دوران ساسانیان بودند که نغمه هایی زیبا و ماندگار را سرودند و پایه گذار برخی مکاتب موسیقی ایرانی شدند که تاثیراتش همچنان باقی ست. علاوه بر این، تأثیر آیین مانی و مزدایی در موسیقی آن زمان را نمیتوان انکار کرد. خنیاگری سنت باستانی مردم ایران بود که همه اقشار مردم آن را دوست داشتند.
از دیگر مواردی که به رشد و توسعه موسیقی در دوران ساسانی می توان نسبت داد ساخت تعداد سازهای ایرانی ست. بربط، ون، دار، چنگ، تنبور (معرب طنبور)، زنج، چغانه، نای، سیه نای، سورنای، نفیر، نی انبان، ارغنون، سنتور، تنبک، دف بزرگ و کوچک، دف دراز، طبل، نقاره، مزمار، دمبلک، دایره، کناره، سنج، کرنای، کوس، دهل، جام، جلجل، خرمهره، خم، دمامه، شیپور و… از سازهای مورد استفاده در زمان ساسانیان هستند.
موسیقی و اسلام
برخی از کارشناسان معتقدند در ابتدای دوران پس از اسلام، زمانی که خلفای اموی و عباسی به نام اسلام حکومت خود را در ایران تثبیت کردند، فقهایی از آنها موسیقی ایرانی را در تضاد با قوانین اسلامی میدانستند، اما هنرمندان ایرانی به هر طریقی که می توانستند موسیقی را حفظ کردند و آن را از شادی به غم تغییر دادند تا با حال و هوای مردم مطابقت یابد. ( العهده علی الراوی)
اعراب در موسیقی بزمی نیز، الحانی داشتند که با شعر ادا میشد و به آن غنا میگفتند. غنا در اصطلاح آوازی ست که در مجالس لهو و لعب توسط زنان یا مردان اجرا میشود. پس از اسلام، غنا حرام شد. موسیقی دانان ایران در عهد ساسانیان، همیشه از غنا پرهیز داشتند. چه اینکه در هر دوره ای، مردمان شریف و نژاده، از غنا و مجالس لغو، دوری کرده اند.
ارتش اعراب اما به موسیقی جنگی تمایل داشت. آنها مانند ایرانیان شعر را همراه با موسیقی دوست داشتند. سازهای موسیقی که آنها در اختیار داشتند اما ظاهراً بیش از طبل و شیپور نمیشد. آنها از موسیقی ایرانی چیزهای زیادی یاد گرفتند و امروزه در میان ۵۲ نوع مختلف موسیقی عربی مصر، سوریه و لبنان، ۳۰ نوع از دستگاه های قدیمی موسیقی ایرانی وجود دارد که وارد موسیقی آنها شده است.
حمله مغولان
ابونصر محمد بن محمد فارابی؛ فیلسوف و ریاضی دان و موسیقی دان بزرگ ایرانی ست که او را سر سلسله حکمای اسلامی میدانند. فارابی پژوهش های فراوانی در حوزه موسیقی دارد ُ چه آنکه در جغرافیای موسیقی جهان و به ویژه موسیقی کلاسیک غرب نیز بسیار شناخته شده است و تاثیرات فراوانی از آن گرفته اند.مهمترین کتاب فارابی در موسیقی احصاء العلوم و کتاب الموسیقی الکبیر است.
ابو عبدالله محمد بن کاتب خوارزمی- ابو علی حسین بن عبدالله سینا – ابوالحسن حسین بن طاهر بن زیله اصفهانی – ابوالحسن بهمنیار – ابوالوفای بوزجانی – ابوریحان بیرونی خوارزمی؛ امام فخرالدین طبرستانی رازی – ابوجعفر حکیم بن احوص سغدی سمرقندی – ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی – ابوالحسن لوکوی غزوانی – امیر ابوالحسن علی بن الیاس اغاجی بخارایی – ابوالحسن فرخی سیستانی – محمد بربطی – استاد عبدالرحمن قوال – عثمان مختاری غزنوی – ابوالفتح تاج الدین اصفهانی – اوحد الدین محمد انوری ابیوردی – عبدالمومن اصفهانی – نظامی گنجوی و…
اسامی یاد شده ، صرفا نام تنی چند از مبرزان و دانشمندان بزرگ این سرزمین است (تا پیش از حمله مغولان) که در علم موسیقی صاحب نظر هستند. از تالیفات و پژوهش ها و آثار ایشان، در بزرگترین آکادمیها و دانشگاههای معتبر جهان بهره برداری شده است.
پس از حمله مغول، شیرازه حرکت علمی ایران زمین و به نوعی سیر پیشرفت تمامی علوم اسلامی دچار اضمحلال و فروپاشی شد. ایران، نگین انگشتری علم در قلمرو اسلامی بود. هر آنچه از آسیب پذیری و انهدام ایران به واسطه حمله مغولان بگوییم کم است.
دوران تیره و سیاهی که سراسر وحشت بود و مرگ و غارت. فرهنگ و هنر ما در دوران مغول ها آسیب های جبران ناپذیری دید.
اگرچه آنها در ادامه مسیر خود هضم در فرهنگ و هنر ایرانی شدند و لیکن لطمات آنها به ایران به هیچ وجه جبران نشد. از جمله ادبیات و موسیقی ایرانی بود که بسیار زخم خورد و گزیده شد. طیف بسیاری از آثار ادبی و موسیقایی ایرانی در آن دوران نابود شد.حکومت چندصدساله مغولها در ایران و قتل و غارت و تجاوز مستمر آنها باعث شد که به نوعی شادی هم از جامعه رخت بربندد.
از آنجا که موسیقی به سبک سینه به سینه آموزش داده میشد و دستگاهها و تجهیزات امروزی برای ضبط موسیقی وجود نداشت، متأسفانه طی چند صد سال ملودیهای بسیاری فراموش شوند.
دوران صفویان
در قرن شانزدهم میلادی، صفویان در ایران دوباره کشور را یکپارچه کردند. اما اولین پادشاهان این سلسله تعصبات مذهبی و سیاستهای سرسختانه ای داشتند. این سخت گیری ها موجب حذف هرگونه حمایت از فلسفه ای میشد که با موسیقی، شاعری و ادبیات مرتبط بود. تاریخ موسیقی ایرانی به همین دلیل در این دوره وارد یک دوره افول شد. بطوری که بسیاری از موسیقی دانان از ایران مهاجرت کردند تا این که زمان شروع سلطنت شاه عباس اول فرا رسید.
البته که دیگر دیر شده بود و بسیاری از موسیقیدانان ایرانی به کشورهای دیگر به خصوص هند مهاجرت کردند. این اولین باری نبود که موسیقی ایرانی در طول تاریخ خود به چنین بی مهری حکومتی روبرو می شد. در نهایت حمایت شاه عباس اول هم نتوانست باعث شکوفایی موسیقی شود و آن را به جایگاه قبلی خود برگرداند.
اما در این دوران بود که نقاره زدن احیا شد و در این دوران ادامه یافت. نقاره یک جفت دهل است که یکی از آنها صدای بم و دیگری صدای زیر ایجاد میکند. سنت نقاره زدن به دوران آیین میترایی در ایران باز می گردد، یعنی زمانی که سازهای مختلف موسیقی همراه با نقاره هر روز در پنج زمان مختلف، از جمله زمان طلوع و غروب آفتاب، نواخته می شدند.
در دوران صفویان و حتی بعد از آنها، نقاره در مراسم مختلفی نواخته میشد.
دوران زندیه
کریم خان زند البته در این میان از موسیقی حمایت کرد و بر این باور بود آرامش و خوشحالی خود و مردمانش مهمتر از وسعت بخشیدن به مرزهای ایران است ولیکن حکومت او دوام زیادی نداشت.
دوران قاجار
پس از بی مهری هایی که طی سالیان متمادی به موسیقی دادنان شد فتحعلی شاه به موسیقیدانان توجه نشان داد و برایشان مقرری تعیین کرد. ثمرهٔ توجهات فتحعلی شاه و محمد شاه در دورهٔ سلطنت ناصرالدین شاه نمایان شد. در دوران ناصری به هنر توجه زیادی نشان داده شد.یکی دیگر از تحولات مهم در دوران ناصری ، تأسیس دارالفنون توسط امیرکبیر بود. در سال ۱۲۴۷ شعبهٔ «موزیک نظام» دارالفنون نیز تشکیل شد که مختص موسیقی نظامی بود؛ تشکیل این نهاد، نقطهٔ عطفی در تاریخ موسیقی ایرانی است. آلفرد ژان باتیست لومر موسیقیدان نظامی فرانسوی (معروف به موسیو لومر) به ایران آمد تا به دانشجویان موسیقی غربی را آموزش بدهد. لومر در مدت ۱۷ سالی که در ایران بود، نتنویسی به شیوهٔ رایج امروزی را به این دانشجویان آموزش داد و آنان را با مفاهیم موسیقی کلاسیک غربی و تئوری موسیقی آشنا کرد.
به دلیل گسترش موسیقی کلاسیک، موسیقی مطربی ولی محدودتر شد و مخاطبینش به محافل خصوصی مثل عروسی، جشن ختنهسوران، و شبنشینیها رانده شدند.در این دوره همچنین انواعی از هنرهای نمایشی نظیر روحوضی، تعزیه و شبیهخوانی هم رواج یافتند که عمدتا بر پایه موسیقی شکل می گرفتند.
دوران پهلوی
در طول دوران حکومت پهلوی، بسیاری از جوانان برای تحصیل به اروپا رفتند. افراد تحصیل کرده به ایران بازگشتند و متعاقباً موسیقی ایرانی را در ایران بر اساس بینش جدیدی که بر پایه اصول و قوانین اروپایی بود، آموزش می دادند. علینقی وزیری اولین ارکستر مدرن ایرانی را با استفاده از سازهای موسیقی ایرانی و غربی برگزار کرد. بنیاد های موسیقی، مجلات، روزنامه ها و کتاب های مربوط به موسیقی شروع به کار کردند و موسیقی نهادینه شد. به این ترتیب، موسیقی ایرانی به لحاظ تاریخی، وارد مرجله جدیدی شد.در سال ۱۹۳۷ میلادی، ارکستر سمفونیک تهران کار خود را آغاز کرد و موسیقی غربی و ایرانی را اجرا کرد.
اما در سال ۱۹۵۲ میلادی، موسیقی پاپ کم کم در ایران آغاز به کار کرد. این باعث شد که به مرور موسیقی سنتی از سوی مقامات کشور مورد کم توجهی قرار گیرد.در عوض، کاباره ها باز شدند و هیچ موسیقی که از گذشتگان به ارث رسیده بود، در آن اجرا نمیشد. تنها دو گروه موسیقی به نام شیدا و عارف در ایران بودند که موسیقی سنتی را زنده نگه می داشتند.
ساختار موسیقی ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده و اساس آن یک سری از مدلها قیاسی است که باید حفظ شوند. در مورد شیوه ارتباط هنر آموزان و استادان درگذشته باید گفت آنها دارای ارتباطی سنتی بودهاند که این ارتباط در قرن بیستم و به موازات حرکت تعلیم موسیقی به دانشگاهها و هنرستانها رو به زوال نهاد.
یک نمایش مرسوم این موسیقی، از «پیشدرآمد» (مقدمه اولیه)، «درآمد» (مقدمه)، «تصنیف» (آهنگ، وزن دار به همراه آواز خواننده)، «چهار مضراب» (وزن دار) و تعداد انتخابی «گوشه» (حرکات) تشکیل میشود. که البته به صورت غیر مرسوم، این قسمتها را میتوان تغییر داده یا حذف نمود.
در طول تاریخ، موسیقی سنتی بیشتر با صوت در ارتباط بودهاست؛ و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشتهاند: او تصمیم میگرفت چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز بر عهده داشته است.
موسیقی سنتی در حال نشسته و در محلهای مزین شده به پشتی و گلیم اجرا می شد. گاهی در این محلها شمع هم روشن میکردند.
گروه نوازندگان و سراینده، نوع دستگاه و اینکه کدام گوشهها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و… مشخص مینمودند.
گاه چیست؟
واژه «گاه» دو معنی دارد: در زبان پهلوی هم بمعنای «گاث» (عبادتکننده اوستائی) و همچنین «زمان». حالات «یک گاه، دو گاه، سه گاه چهار گاه، پنج گاه، شش گاه و هفت گاه» را جهت بیان داستان هائی کاثها از یک تا هفت زمزمه میکردند.
اخیراً کشف شده که حالت «راست» جهت بیان داستان هائی در خصوص افراد یا کارهای درستکار و «شکسته» برای بیان داستانها دربارهٔ خطا کاران استفاده میشدهاند.
حالت «همایون» در هنگام نماز صبح اجرا میگشت. اکثر این حالتها، بجز «شش گاه» و «هفت گاه» هنوز در سیستم امروزی مورد مصرف دارد. علیرغم وجود این شواهد، نوازندگان هنوز تمایل به نسبت دادن مستقیم معنی «گاه» به «زمان» یا «مکان» حرکت یک آلت موسیقی دارند.
در طول تاریخ همواره موسیقی سنتی ایرانی به عملکرد خود به عنوان ابزاری روحانی ادامه داده و کمتر به عنوان وسیله تفریح به آن نگاه میشد.
موسیقی ردیف دستگاهی
موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دورهٔ آقا علیاکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔ ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست. آقا علی اکبر فراهانی بهواسطهٔ میرزا تقی خان فراهانی (امیر کبیر) برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس آقا غلامحسین (برادر زاده آقا علیاکبر) این موسیقی را به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخت و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفادهتر و معروفتر است، دستهبندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواختهها و آموزشهایشان است که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود.
ردیف
ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هممعنی است. یک مجموعهٔ ردیف، مجموعه مثالهایی موسیقایی از هر کدام از گوشههای یک دستگاهاست که بیانگر نسبت نتهای مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است.
گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شدهاست؛ یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
ردیفهایی که اکنون موجودند شامل ردیف میرزا عبدالله، ردیف آقا حسینقلی، ردیف ابوالحسن صبا، ردیف عالی علی اکبر شهنازی، ردیف موسی معروفی، ردیف دوامی، ردیف طاهرزاده (که شیوه او را نورعلی خان برومند به صورت ردیف گردآوری کرد)، ردیف محمود کریمی، ردیف سعید هرمزی، ردیف مرتضی نیداوود و… هستند امروزه، ردیف میرزا عبدالله، ردیف صبا، ردیف شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند.
زمانبندی اجرای آواز ها و دستگاه های موسیقی ایرانی
در موسیقی سنتی ایران برای صبح ها یک نوا ساخته شده و برای عصر و شامگاه یک نوا !
با آشنایی با معنی و مفهوم هر دستگاه می توانید با حساب و کتاب موسیقی گوش کنید و البته لذت بیشتر ببرید.
موسیقی ایرانی دارای قواعد خاص خود است؛ قواعدی برآمده از فرهنگ و دیدگاه ایرانیان نسبت به دنیای اطرافشان.
خوان گسترده ی موسیقی ایرانی به هفت دستگاه و پنج آواز تقسیم می شود.
اما یکی از نکات حائز اهمیت در خصوص این دسته بندی ، زمان اجرای هر کدام است در طول شبانه روز! که هر دستگاه و نغمه ای آداب خود را دارد در ساعاتی خاص از شبانه روز نهایت تاثیرش را می گذارد.
فهرست آواز های ایرانی
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آن را دستگاه فرعی نامید. آواز از نظر فواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست «ر» است. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت «ر» گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، بروی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) بازمیگردد.
آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارتاند از:
آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
آواز بیات کرد، متعلق به دستگاه شور (درجه پنجم)
آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)
آواز ابوعطا
مثل آلبوم “آتش در نیستان” شهرام ناظری
آواز ابوعطا را به صبح نسبت می دهند و یا در طول روز ، در دل خود خواهش و تمنا و نیاز را نهفته است.ریشهٔ تاریخی نام «ابوعطا» که مشخص نیست. به گوشهٔ ابوعطا و آواز ابوعطا چند نام دیگر هم داده شدهاست: سارَنج، دستانِ عرب، و سَرَنی.
فرصتالدوله شیرازی بر این باور است ابوعطا همان سارنج بوده و سارنج هم یکی از شعبههای بیست و چهارگانهٔ موسیقی قدیم ایران بوده است. او آواز ابوعطا را قسمی از فرود شور تلقی میکند. از طرفی گروهی دیگر معتقدند ارتباطی بین ابوعطا و یکی از راگاهای هندی به نام سارَنگ وجود دارد.
از نکات فنی این آواز از گر بخواهید اینکه آواز ابوعطا بر محوریت دستگاه شور است. درجهٔ دوم دستگاه شور که نت شاهد این دستگاه هم هست، در ابوعطا هم نت آغاز و هم نت ایست تلقی میشود. همچنین درجهٔ چهارم شور، نت شاهد ابوعطاست.
آواز بیات ترک
“آواز بیات ترک” را نیز برای صبح در نظر گرفته اند.این بیات، خبر از عالم بالا می دهد.
مثل گوشه “روح الارواح” که مرحوم موذن زاده جاودانه اش کرده
واژه ترک در این آوازه اشاره ای به ترکان قشقایی است نه سایر ترک های جغرافیای ایران.تا آنگه گمان میرود بسیاری از ترانههای محلی قوم قشقایی در این آواز باشد. از این روست که برخی آن را با نام بیات زند هم می نامند. نکته دیگر اینکه برخی از کارشناسان معتقدند واژه بیات مخفف واژه ابیات است.
بیاتِ تُرک یا بیاتِ زَند جزو متعلقات دستگاه شور دانسته میشود. برخلاف دستگاه شور و برخی دیگر از متعلقاتش، درجهٔ سوم شور دارای اهمیت بسیاری است؛ چنانکه این درجه، نت شاهد بیات ترک دانسته میشود.
بیات ترک با دستگاه شور رابطهٔ نزدیکی دارد و برخی گوشههایش، از قبیل مهدی ضَرّابی، در تقویت این ارتباط مؤثر هستند. بیات ترک همچنین به دستگاه ماهور نیز نزدیک است و برخی گوشههای آن نظیر دلکش و شکسته را میتوان در بیات ترک نیز اجرا کرد. گوشهٔ جامهدران که در دستگاه همایون نیز وجود دارد، گاهی در مایهٔ بیات ترک اجرا میشود.
آواز افشاری
“آواز افشاری” را برای غروب مناسب تر می دانند .راز و نیاز و مناجات با معبود ، بیشتر در این قالب ارائه می شود ( مثل تصنیف “از کفم رها شد قرار دل” از عارف قزوینی )
آواز افشاری از متعلقات دستگاه شور است. این آواز بر محوریت دستگاه شور است اما نت ایست آن درجهٔ دوم شور است و نت شاهد آن درجهٔ چهارم شور. اما در کل آواز افشاری آوازی نسبتاً مستقل از دستگاه شور است.
نام افشاری در موسیقی ما در واقع کنایه ای است از ایل افشار که ریشه در قوم ترک آذربایجانی دارند.
افشاری در ردیف های قدیمی حضور کمتری دارد اما در روایت های جدید تر پر رنگ تر شده است.
افشاری آوازی است پر حس که از مهمترین گوشههای آن میتوان به درآمدهای متعدد مثل: بیات راجه، رُهاب، مسیحی، نهیب، و مثنویپیچ اشاره کرد.
آواز افشاری اشتراکاتی با دستگاههای نوا دارد و ماهور و آوازهای بیات اصفهان، ابوعطا و بیات ترک. به لحاظ احساسی، افشاری دارای حالتی «مالیخولیایی» و متأثرکننده است.
آواز دشتی
زمانش را عصر و هنگام فراق خورشید گفته اند. دشتی اما سوزناک و اندوهگین است، غم از فراق یار دارد. گوشه “دیلمان” که شمالی ها آن را سرشار از احساس اجرا می کنند نمونه ای از آن است.
آواز دشتی هم از ملحقات دستگاه شور است. آواز دشتی احتمالاً برگرفته از حال و احوال مردمان منطقهٔ دشتستان است و دشتستان هم در بوشهر قرار دارد که با استان فارس مجاوراست. با این حال برخی از گوشههای این آواز شباهتهای فراوانی با موسیقی شمال ایران و به ویژه گیلان دارد. در رسالههای موسیقی قبل از قاجار، خبری از آواز دشتی نیست. در کتاب کلیات یوسفی نیز که در دورهٔ فتحعلیشاه قاجار نوشته شده هم، اسمی از دشتی برده نشده. اما فرصت شیرازی در بحورالالحان (تألیفشده در اواخر دورهٔ قاجار)، نام دشتی را میان متعلقات دستگاه شور آورده است.
در آواز دشتی بر درجهٔ پنجم دستگاه شور تأکید میشود و این نت را نت شاهد آواز دشتی به حساب میآورند.
آواز بیات اصفهان
در نیمه های شب، با آن به استقبال رویاها رفتن خوب است…
بیات اصفهان را که گوش کنی ، گویی بین شادی و غم معطلّی و معلق.عاشقانه های ماندگار را با خود به یادگار دارد
مثل “الهه ناز” یا ، “تا بهار دلنشین” که بنان بزرگ خواند و از روی آن بهار دلنشین مرحوم ناصر چشم آذر آهنگ سریال “قصه های مجید” را ساخت و…
بیات اصفهان از متعلقات همایون است که نت پایه اش همان درجهٔ چهارم همایون است که نقش نت شاهد را نیز ایفا میکند.
اینکه نامش بیات اصفهان است به معنی تعلقش به منطقه اصفهان نیست و چه بسیار از موسیقی دانان که این موسیقی را به عرب ها و ترکیه ای ها نسبت داده اند.
اما هر چه هست حال خوشی دارد و ایرانی ها بسیار با الحان این بیات خاطره ساخته اند.
به دلیل نزدیکی نت های این گام با گام مینور هارمونیک غربی ها، موسیقی دانان ما از این آواز در تولید موسیقی با ساختار غربی و یا پاپ هم بسیار بهره برده اند.
دستگاه ها:
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند. موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و شش آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
دستگاه شور
دستگاه سهگاه
دستگاه چهارگاه
دستگاه همایون
دستگاه ماهور
دستگاه نوا
دستگاه راستپنجگاه
دستگاه ماهور
موسیقی باوقار و پرشکوه، طرب انگیز و شاد به یاد دلیری ها و افتخار آفرینی ها،
تمام “موسیقی های نظامی” ، “مرغ سحر” معروف یا مثلا “ز من نگارم خبر ندارد” در این دستگاه اند
اوایل صبح تا قبل از ظهر بهترین زمان برای شنیدن ماهور است…
دستگاه سه گاه
شاید ایرانی ترین نغمه ها باشد.
برخی می گویند صدای کولی ها بوده و برخی می گویند آواز عشاق دوره گرد ؛
سحرگاهان را برای سه گاه کنار بگذارید…
مثل آلبوم پرواز عشق استاد محمد رضا لطفی
دستگاه همایون
که مرحوم خالقی گفت: ناصحی است مشفق و با کمال شرم با مستمعین سخن می گوید؛
درد دل داشتی، همایون گوش کن
مثل “شد خزان گلشن آشنایی”
آن هم در ابتدای شب…
دستگاه چهارگاه
پیری فرزانه و روحی صبورست؛ غمگین دردها و مسرور شادی ها.
صبح اول وقت گوش دادنش حال دیگری دارد…
تصنیف هایی که وطن را در وجودت متجلی میکند و نشاط را برایت به ارمغان می آورد مثل قطعه “سلام” حسن کسائی
دستگاه نوا
آواز خوب اگر خواستید بشنوید بروید به سراغ نوا !!
حد میانه ای دارد، نه غمش با خود میبردت، نه شادی اش افزون شده است؛
مجموعه “نینوا” از حسین علیزاده در این دستگاه است
نوا را در طول شبانه روز می شود شنید اما در دل شب لطف دیگری دارد…
دستگاه راست پنجگاه
مظلوم ترین و مهجورترین دستگاه ایرانی است، حقیقتاً؛
شبیه ماهور است اما ظرافت هایی در لحن و اجرا دارد، پرهیبت است و با وقار ؛
صبح ها شنیده شود بهتر است…
مجموعه “راز و نیاز” علیرضا افتخاری را در این دستگاه ساخته اند
دستگاه شور
پر جنب و جوش و پر انرژی، وسیع ، جذاب و سهل و ممتنع؛
از مازندران گرفته تا کردستان و مرکز ایران، نغمه هایی در دل خود دارد
مثل “یاد ایام” شجریان ُ دو نوازی ویولون و تنبک از پرویز یا حقی
و در تمام شبانه روز شنیدنی است…
موسیقی مقامی
موسیقی ایرانی به عنوان یکی از اصیل ترین هنر ها شناخته می شود. موسیقی مقامی ( موغامی ) یادگار جلوه های زیبایی از فرهنگ دیرینه مشرق زمین است، که از تحریف و دگرگونی اعصار مصون مانده، نغماتی در موسیقی موغامی پیدا می شود که به عهد باستان بر می گردد. این موسیقی ویژگی های منحصر به فردی را دارا است که نشان دهنده بخشی از زندگی و آداب و رسوم مردم است. قدمت این موسیقی به پنج هزار سال قبل باز می گردد.
اصطلاح موسیقی مقامی امروزه در ایران با دو برداشت و در مورد دو نوع موسیقی به کار می رود. در یک برداشت، موسیقی مقامی در ارتباط با بخشی از رپرتوار موسیقی ایران در دوره معاصر است. در این برداشت موسیقی مقامی همان موسیقی نواحی مختلف ایران است. آن چه که بعضی به آن موسیقی محلی (موسیقی فولکلور) میگویند. به عبارت دیگر این نوع موسیقی، موسیقی معاصری است که در عین حال نوین بودن، دارای پیشینهای غنی و تاریخی بوده و نزد اقوام و ایلات مختلف در مرزهای و نقاط جغرافیایی مختلف رواج داشته و البته از حوزه موسیقی دستگاهی خارج است.
در برداشت دیگر موسیقی مقامی رپرتوار به اصطلاح رسمی موسیقی ایران تا پیش از تغییر سیستم این نوع موسیقی به شکل دستگاهی است. این نوع رپرتوار تا اواسط حکومت خاندان صفوی در ایران که به طور تقریبی مقارن با میانه قرن دهم و یازدهم هجری است، در برخی زمینهها با موسیقی ترک و عرب دارای وجود مشترک نیز بوده است. بنا بر اسناد موجود عبدالرحمن جامی با تأثیرپذیری از عبدالقادر مراغهای از ادوار گوناگونی سخن به میان آورده که گویا تعداد این ادوار ۹۱ عدد بوده و هر یک دارای ۱۲ مقام شناخته شده، ۶ آواز و ۲۴ شعبه بوده است.
موسیقی دستگاهی ایرانی با سنتهای موسیقی دیگر منطقه در ارتباط است امّا بیشتر از همه از حیث مایهها، گوشهها و شعبات با موسیقی مقامی عراقی ارتباط دارد ولی به عقیدهٔ ژان دورینگ نزدیکترین سنت به موسیقی دستگاهی ایرانی، موسیقی مقامی آذربایجانی است؛ مثلاً دستگاه شور در هر دو سنت مقامی مهم است و در هر دو به شکل مشابه گسترش مییابد.
علاوه بر آن دو سنّتهای محلّی دیگری در کشور ایران وجود دارد که هر کدام کم یا بیش با مسیقی دستگاهی در ارتباط هستند؛ از آن جمله:
موسیقی کردی – موسیقی بلوچی – موسیقی شوشتری – موسیقی ترکمنی – موسیقی بختیاری – موسیقی جنوب ایران – موسیقی محلی کرمان – موسیقی خراسانی – موسیقی گیلکی – موسیقی قزوین – موسیقی لرستان – موسیقی مازندران – موسیقی نمکدرهای – موسیقی همدان – موسیقی تالش – موسیقی بندری – موسیقی ایلامی – موسیقی دزفولی – موسیقی قشقایی – موسیقی محلی فارس