ترس از خوب نبودن ؛ غلبه بر کمال طلبی منفی

ترس از خوب نبودن ؛ غلبه بر کمال طلبی منفی

کمال گرایی چیز خوبی ست اما اگر غیر منطقی و بیش ار حد باشد ، فرصت های زیادی را از ما خواهد گرفت ؛ از قرار گرفتن در یک موقعیت شغلی جدید گرفته تا پیشنهاد برای حضور در یک مهمانی دوستانه . راهکار غلبه بر کمال طلبی منفی یکی دو تا نیست.با مطالعه کتاب های معتبر در حوزه روانشناسی می توانید به موارد بیشتر دست پیدا کنید اما… در صفحه اخلاق ایرانی مجله فرهنگی وبلایت چند دقیقه از کمال گرایی بخوابید.

کمال گرایی چیز خوبی ست اما اگر غیر منطقی و بیش ار حد باشد ، فرصت های زیادی را از ما خواهد گرفت ؛ از قرار گرفتن در یک موقعیت شغلی جدید گرفته تا پیشنهاد برای حضور در یک مهمانی دوستانه . راهکار غلبه بر کمال طلبی منفی یکی دو تا نیست.با مطالعه کتاب های معتبر در حوزه روانشناسی می توانید به موارد بیشتر دست پیدا کنید اما… در صفحه اخلاق ایرانی مجله فرهنگی وبلایت چند دقیقه از کمال گرایی بخوابید.

 

ترس ؛ همان احساسی ست که مجبورمان میکند در برابر  مشکلات زندگی ، زانو بزنیم .به جز ترس های منطقی که برای رشد شخصیت مان لازم است ، باقی ترس ها را اگر از خود دور نکنیم ، زنجیری می شود به دست و پایمان ! آدمهای اطراف ، شاید تنبل تصورمان کنند اما ما زندانیی هستیم که روزها و  لحظه های خوب عمر خود را ، در بند این زنجیرهای نامرئی ، فقط می شماریم من به اندازه کافی خوب نیستم  یکی از بزرگترین ترس های مشترک میان ما  ، حس “به اندازه کافی خوب نبودن “است .

کمال گرایی چیز خوبی ست اما اگر غیر منطقی و بیش ار حد باشد ، فرصت های زیادی را از ما خواهد گرفت ؛ از قرار گرفتن در یک موقعیت شغلی جدید گرفته تا پیشنهاد برای حضور در  یک مهمانی دوستانه … 

خود را با دیگران مقایسه نکنیم ، به توانایی و استعدادهای خود ، ایمان داشته باشیم.اغلب افسرده هستند با عزت نفس پایین. افسرده به خاطر اینکه به آن نقطه ایده آل ذهنی نرسیده اند و عزت نفس شان پایین است چون فکر می کنند برای رسیدن به آن ایده آل ضعیف بوده اند و توانایی لازم یا حتی استحقاق و ارزشمندی کافی را نداشته اند. کمال‌گرا‌ها خودشان را مجبور می کنند به تلاش و تقلا بدون وقفه برای رسیدن به اهداف دست نیافتنی.

کمال گراها در بعد منفی ، ارزش خود را با میزان بهره‌وری و دستاوردهای خود اندازه‌گیری می‌کنند. کمال گرایی منفی با به تعویق انداختن وظایف یا  تعلل در کارها خود را نشان می دهد به این خاطر که کمال گرا مدام صبر می کند تا در بهترین شرایط یک کار را به سرانجام برساند و چون غالبا فراهم نمی شود کارهای انجام نشده اش سر به فلک می گذارد و در مواردی هم فرصت ها مثل ابر می گذرد و جا می ماند از قافله. کتاب های روانشناسی حتی از ارتباط کمال گرایی منفی با بی اشتهایی عصبی صحبت می کنند. 

کمال گرایی چیز خوبی است اگر از انوع کمال گرایی سازگار یا مثبت باشد. آن وقت است می توانیم هدف گذاری کنیم و برای رسیدن به اهداف با انگیزه تلاش کنیم . نتیجه می شود رشد و بالغ شدن. داشتن حس خوب بالندگی و رسیدن به نقطه مطلوب.

مثلا نظر رودل در دنیای روانشناسی این است که :

کمال‌گرایی، در شکل مثبت آن، می‌تواند انرژی محرکی فرآهم کند که به دستاوردهای بزرگ منجر شود. توجهِ خیلی دقیق به جزییات، که برای تحقیق علمی، حیاتی است، تعهدی که تنظیم کنندگان موسیقی را به جلو هل می‌دهد تا موسیقی‌شان، صداهای شکوهمندی که در ذهنشان دارند را به دنیای واقعی بیاورد، و پافشاری‌ای که یک هنرمند بزرگ را در مقابل سه‌پایه‌ی نقاشی نگه می‌دارد تا اثری که خلق کرده با تصورش منطبق شود، همه نتیجه‌ی کمال‌گرایی است.

اما از آنجایی که هر دردی درمان دارد ، راهکارهای غلبه بر کمال گرایی منفی نیز به افرادی که درگیر و پای بسته آن هستند وجود دارد. اول .  از مشکلات کمال‌گراها این است که استاندارهایشان خیلی بالاست.

کمی استانداردهایتان را پایین بیاورید. به جای تصمیم برای انجام دادن ۱۰۰ درصدیِ یک کار، به یک تلاش ۹۰ درصدی هم راضی شوید. بعد ببینید چه اتفاقی می‌افتد. دوم . کمال‌گراها ترس وحشتناکی از اشتباه‌ کردن دارند به خاطر همین از چیزهای جدید فرار می کنند. یادمان باشد،  که  تحمل اشتباهات  و از نو شروع کردن از مؤلفه‌ی اصلی خلاقیت و ریسک‌پذیری است.

برای غلبه بر ترس از اشتباه کردن، امتحان کردن چیزهای جدید یکی از مهترین راه ها است. وقتی چیز جدید یاد می‌گیرید با بی‌نقص بودن فاصله زیادی دارید. در واقع نه تنها بی‌نقص نیستید بلکه به دفعات ، اشتباه هم می‌کنید. 

زمین می‌خورید ودوباره بلند می شود تا تسلط و مهارت تان به مرور برود بالا.وقتی به خودتان اجازه دهید در حوزه‌هایی که تازه‌کار هستید اشتباه کنید ؛ این حس در شما تقویت می شود و در نهایت در تمام جنبه‌های زندگی احساس راحت‌تری نسبت به اشتباه‌ کردن پیدا می کنید.

سوم . دست از قانون هیچ یا همه چیز بردارید. خیلی اوقات که احساس شکست و ناامیدی می‌کنیم ، خودمان را متقاعد می‌کنیم که باید پروژه‌ دردست‌انجام را کنار بگذاریم یا حداقل انجامش را به‌تعویق بیندازیم . به خاطر چی ؟ چون  یکی دو مورد در حد انتظارات‌مان خوب از آب درنیامده است.

پس سریع نتیجه می‌گیریم که پس کل پروژه منتفی است. اما یک سؤال: آیا اگر فقط یکی دو برگ یا حتی قسمت کوچکی از شاخه‌‌ی یک درخت آسیب ببیند، عقلانی است که آن درخت را از ریشه قطع کنیم؟ پس در نتیجه‌گیری‌های مان به جای قانون هیچ یا همه  از کلمه‌ی «بعضی» استفاده کنیم .

مثلا : «بعضی قسمت‌های کار داره خوب جواب می‌ده، اما یه قسمت‌هایی نه راهکار غلبه بر کمال طلبی منفی یکی دو تا نیست.با مطالعه کتاب های معتبر در حوزه روانشناسی می توانید به موارد بیشتر دست پیدا کنید اما فکر کردن و ملکه ذهن شدن همین چند مورد و تحلیل رفتار تان بر اساس آن برای این از زنجیر ترس از خوب نبودن  آزاد شوید خیلی موثر و کمک کننده است.

زنجیرهای ترس را پاره کنیم ! هر چه سبک تر شویم و ذهن و روح مان کاهش وزن بیشتری را تجربه کند بلندتر می پریم .نزدیک تر به قله های موفقیت و حال خوب که تقدیرخدا برای هر انسان به اندازه خودش مقدّر کرده است.

فرستادن دیدگاه