فیلم سینمایی دارکوب ؛ نقد اجتماعی یا تخریب اعصاب

فیلم سینمایی دارکوب ؛ نقد اجتماعی یا تخریب اعصاب

 فیلم سینمایی دارکوب ساخته بهروز شعیبی به تهیه کنندگی محمود رضوی است. در تالار هنر مجله فرهنگی وبلایت نقد فیلم دارکوب را با عنوان دارکوب ؛ نقد اجتماعی یا تخریب اعصاب بخوانید. در سینمای ما به طور معمول ، فیلم هایی تحسین برانگیز است که بازیگر نقش اولش بتواند تصویر شکل گرفته پیرامون خود را به هم بزند. مثلا دیوانه ای بشود بهت زده یا موج بگیردش ، داد و بیداد کند.

 

 فیلم سینمایی دارکوب ساخته بهروز شعیبی به تهیه کنندگی محمود رضوی است. در تالار هنر مجله فرهنگی وبلایت نقد فیلم دارکوب را با عنوان دارکوب ؛ نقد اجتماعی یا تخریب اعصاب بخوانید. در سینمای ما به طور معمول ، فیلم هایی تحسین برانگیز است که بازیگر نقش اولش بتواند تصویر شکل گرفته پیرامون خود را به هم بزند. مثلا دیوانه ای بشود بهت زده یا موج بگیردش ، داد و بیداد کند.

در سینمای ما به طور معمول ، فیلم هایی تحسین برانگیز است که بازیگر نقش اولش بتواند تصویر شکل گرفته پیرامون خود  را به هم بزند.
مثلا دیوانه ای بشود بهت زده
یا موج بگیردش ، داد و بیداد کند
یا مثلا مثل بازیگر زن  فیلم دارکوب ، لمینیت های دندانش را بردارد و برود  زیر گریم سنگین یک معتاد.

فیلم دارکوب
در سینمای ما غالب فیلم هایی که ژانر اجتماعی را  یدک می کشند هم ، پوز نقد اجتماعی دارند.
باز هم مثل دارکوب که  به قول تهیه کننده اش « برای هشدار به مسئولین و زنگ خطر ساخته شده است. »
اما درست همین  جنس فیلم هاست  که با صحنه های پرخشونت و بیراه اش ، قرار نیست اختصاصی پخش  شوند ؛ مثلا در اتاق در بسته  مدیران یا  سالن های کنفرانس نشست  عالمان علوم اجتماعی برای تدریس به دانشجویانشان .
اتفاقا فیلم های سینمای اجتماعی با همه سیاهی و دردناکی شان  انگار ساخته شده اند برای افتادن روی پرده نقره ای و انعکاس در مردک چشمان مخاطب بیچاره.

فیلم دارکوب

درست است که سینما یک هنر صنعت است و گردش مالی و رونق گیشه برای زنده ماندنش مهم ؛ اما مخاطب چه گناهی دارد که  بخشی از حقوقش را بگذارد بابت خرید یک بسته تصویری زخمی و خشن .
اگر بپذیریم که سینما یک وهم مصوّر است ، پس سینماگر نیز یک راوی بیش  نیست که تمام هنرش این است که خیال را از تمام جهات به واقعیت تبدیل کند . و تا زمانی که راه حل برای یک معضل پیدا نکند نمی تواند ادعای آسیب شناسی اجتماعی کند . هرچند که شعیبی مثل همیشه مدعی است در فیلم هایش نقد اجتماعی می کند و دارکوب  هم ، عریان ترین نقد اجتماعی اوست.
از حدود وظایف تخصصی  یک فیلمساز که بگذریم  و ورودش به حوزه نقد آسیب اجتماعی پذیرا باشیم ، ماهیت آسیب ها نیز خودش را نشان می دهد .

فیلم دارکوب

که وقتی در بروز معضلات ، متغیرها و عوامل تاثیرگذار بسیار است ؛ چرا وقتی یک فیلمساز قصد می کند معضلی مثل اعتیاد را ببرد جلوی دوربینش ، عوامل را تقلیل می دهد به یک عامل . یا برعکس همه را می تواند مقصر جلوه دهد  الا خود فرد ؟!
در دارکوب هم مقصر فرو رفتن شخصیت زن در لجنزار اعتیاد ، مرد داستان است
 مردی که همسر معتادش را با طفل شیرخوار  در نمای برف آلود یک جاده، بی پناه رها کرده است
 و این دقیقا  تنها جایی که مخاطب در کل فیلم قرار است برای یک بار،  صدای دارکوبی را بشوند و گوش و چشمش آزار نبیند
که دارکوب های حقیقی قصه ،همان شخصیت ها و موقعیت های خشن و  نماهای آلوده فیلم هستند که روی مغز مخاطب برای ۹۰حدود دقیقه می کوبد
تا وقتی از سالن سینما  بیرون بیاید ، دلش بخواهد یقه ی اولین نفری که چپ نگاهش  کند را تا سرحد مرگ بفشارد.

فیلم دارکوب

هزینه فایده نمایش دارکوب برای بهبود وضعیت جامعه چیست ؟
کسی هست که هزینه های  اجتماعی این حجم از خشونت تزریق شده  را محاسبه کند یا از جیبش بپردازد ؟