فرهیخته گری چیست و فرهیخته کیست؟

فرهیخته گری چیست و فرهیخته کیست؟

فرهیخته صفتی است که اهالی فرهنگ و هنر، پیشوند و پسوند اسم های همدیگر می گذارند. فرهیخته کیست و فرهیخته گری چیست؟ آیا صرف تحصیلات دانشگاهی یا کتابخوان بودن مجوز ورود به دنیای فرهیختگان است؟ متن زیر از مجله فرهنگی وبلایت  در این موضوع صحبت می کند و به ابعاد مختلف آن می پردازد. 

فرهیخته صفتی است که اهالی فرهنگ و هنر، پیشوند و پسوند اسم های همدیگر می گذارند. فرهیخته کیست و فرهیخته گری چیست؟ آیا صرف تحصیلات دانشگاهی یا کتابخوان بودن مجوز ورود به دنیای فرهیختگان است؟ متن زیر از مجله فرهنگی وبلایت  در این موضوع صحبت می کند و به ابعاد مختلف آن می پردازد.

فرهیحته گری

یکی از بالاترین مراتب اجتماعی، دست یازیدن به مرتبه ی فرهیختگیه ؛

علی الاصول این مرتبه،  به واسطه حضور و تلاش مُجدّانه و مجتهدانه در جمع، اساتید، دانشمندان، نخبگان، دانشگاهیان و دانش پژوهانه.

اما،در کشور ما، طی این سال ها، هر آنکس که از مرز نگهبانی یه دانشگاه عبور کرده باشه ،یا یه مدرکی،  چیزی، از هر نوع دانشگاهی، به دیواری آونگون نموده باشه و اسم معظّمش، بر جریده اون ثبت شده باشه، کفایت امر رو کرده و به آن رتبه والا دست یازیده است!!! 
{ همچین خودجوش!! }

فروتنی

اگه کسی به این نتیجه برسه که در حوزه ای به درجه ای از علم رسیده، 
اگه توهّم رو نزده باشه 
{همچین محکم!!}، 
پس حتماً باید اندر عوالم فرهیختگی یه سری نکاتو رعایت کنه…
مثلاً اینکه افراد غیر عالم جامعه رو به هر شکلی که هسن بپذیره، 
با تمام ابعاد و ویژگی های داشته و نداشتشون!!!
میگن وختی میخای به یه بچه چیزی یاد بدی، باید خودت بچه بشی،
ینی خودتو جای اون قرار بدی؛
کف یه جامعم همینه…

فرهیخته گری
پذیرفتن عوام به این معنا نیس که از چشم یه عقاب که در اوج داره می پره به عوام الناس نیگا بشه، و شرو کنیم به شمارش و گرفتن آمارشون!!
هرازگاهیم یه نفس عمیق بکشیم
پش بندش بگیم :ای بابااااااا!!!!

باید با علم به دانستن خود و با علم به نداستن طرف مقابل ، از زاویه دید اون به دنیا بنگریم،
تا ببینیم و بفمیمم،  چرایی واکنشای اونو تو شرایط مختلف!!

فرهیخته گری

یه بچه وخت عبور از خیابون، دید، توجه و تسلط کافی نسبت به محیط نداره،
اگه ما از خیابون ردش کنیم، اول صبر میکنیم!! 
تا شرایط برای عبور مهیا شه، 
بعد دسشو میگیریم و ردش میکنیم…

یه تفاوتی وجود داره بین تحمل کردن و صبر کردن!!

تحمل وختیه که دیگه تسلیمی، 
و کاری ازت بر نمیاد،
زورت نمیرسه،
دیگه کاری نمیشه کرد، 
{ همون، همینی که هسِّ خودمون!!}

فرهیختگی

اما…

صبر؛
صبر به معنی استقامت و پایداری،  برای رسیدن به هدفیه که بش اعتقاد داریم!
ینی یه استراتژی برای رسیدن به هدف نهایی؛
که یکی از مهمترین ویژگیاش مدیریت زمانه!!!

کسی که وارده محدوده صبر میشه، پیشاپیش پیروز شده،
چون میدونه، میبینه و میفمه داره چیکار میکنه!!!
فقط باید زمانش برسه تا نتیجه رو علنی اعلام کنه.
اتفاقی که در تحمل کردن اثری ازش نیس…

فرهیخته گری

حالا وختی تو جامعه به عنوان کسی که علمی داره، با این نگاه به محیط اطرافمون نیگا کنیم،  تازه وارد عرصه فرهیختگی شدیم!!
{بازم همچین خودجوش!! }

فرهیخته میشیم، وقتیکه با برنامه‌ریزی و مدیریت علم و زمان، محیط اطرافمونو ارتقا میدیم و مبداء و منشاء و مرکز تحولات دنیای اطراف میشیم؛
حالا هر کجای دنیا که باشیم!!!

با این تفاصیل و با همین تفاسیر، نیازی به بیان اتیمولوژی کلمه فرهیخته نیس دیگه. 
همین که میدونیم ورود و حضور در مساحتی به نام دانشگاه یا چیزی شبیه به این، و یا همکلامی و همنشینی با یک فرد والا رتبه، فرهیختگی نمیاره کافیه!!
آقا تو هیچ جامعه ای تا حالا کارگاه یا کارخونه فرهیخته گری،  تاسیس نشده!!!

فرهیخته گری

فرهیختگی یه مرتبه علمی یا هنری نیس،
که بعد از گذران یه دوره‌ای مدرکشو بمون بدن و…

اونی که تو جامعه ما کمه، تلاش صبورانه ی فرهیختگان برای ساختن درست محیط اطرافمونه؛
که لابداً دوتا علت بیشتر نداره:
یا صبر نداریم،
یا فرهیخته!!!

 

فرستادن دیدگاه