روز جهانی زن، پاسداشت یک برابری بی اندازه!

روز جهانی زن، پاسداشت یک برابری بی اندازه!

ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است: ۱- زن بایدکودکانی به جامعه بدهد. ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد. هشتم مارس که می شود بعضی ها نگاهشان می رود روی تقویم جهانیکه رویش نوشته هشتم مارس روز زن.نگاه بعضی دیگر هم […]

ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است:

۱- زن بایدکودکانی به جامعه بدهد.

۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد.

هشتم مارس که می شود بعضی ها نگاهشان می رود روی تقویم جهانی
که رویش نوشته هشتم مارس روز زن.
نگاه بعضی دیگر هم نمی رود سمت تقویم
اما انگار جرات نمیکنند حرف مخالف بزنند از ترس برچسب زن ستیزی و ظلم به این جنس و جماعت محترم.
در فضای داخلی رسانه های حقیقی و مجازی هم کم نیستند آدمهایی که پز روشنفکری می گیرند که بعله زنان را دریابید.  حقوق هایشان را که کمتر از مردان است.  فرصت های شغلی و تحصیلی…  سلامت روح و جسم و چه و چه…
اما خبرهایی هم هست اگر سرمان را از اتمسفری که نفس می کشیم.  مثلا اینکه همین امروز در خیابان های کیف،  پایتخت اوکراین،  صدها نفر جمع شدند که بگویند مخالف جریان های فمنیستی هستند. اینکه بگویند آی خلق الله که روز هشتم مارس را اینقدر تحویل می گیرید!  حواستان باشد فمنیسم مسیرش را اشتباه رفته.  نتیجه ای که به بار آورده اصلا ضد حقوق انسانی است.  ضد حقوق زنان.
کیف بزرگترین شهر اوکراین است ، مرکز فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی و علمی اوکراین.
بزرگ و دانشمند کم ندیده به خودش. این فقط مختص به کیف نیست.  
هر سرزمینی که بزرگان درخور توجه دارد،  زنانی دارد بزرگتر از آن که مادر شده اند و مادری کرده اند.
محصولی که نه پیشرفته ترین کارخانه ها و نه به روز ترین تکنولوژی ها که روی مرز علم می روند جلو،  توان تولیدش را ندارند.  و این تنها یکی از دروغ هایی است که جنبش‌های فمنیستی به خورد جامعه جهانی داده.  زنانی که می خواهند بخشی از چرخه تکامل طبیعی شان را عامدانه حذف کنند و به مادر بودن نه بگویند جلوتر که بروند در تله ده ها تناقض گیر می کنند.
جدا شدن از زنانگی
و گم کردن هنر زن بودن دردی است که ویروس فمنیسم انداخته به پیکره ی جسم و جان زن.
حقیقت فمنیسم اگر برملا شود خود زنها اولینند در پاک کردن این حجم شعار که بوی دروغ می دهد.
شعارهایی که اولین بار به طور رسمی از دهان سیمون دوبوار درآمد. زنی که مادر جریان های فمنیستی امروز است.
جنس دوم را نوشته. زنی که زیر بار پیمان زناشویی نرفت و تا آخر عمرش با پل ساتر نویسنده و فیلسوف زیر یک سقف زندگی کرد.  از نظر او ، ازدواج سرنوشتی است که جامعه سنتی به زن عرضه می‌کند.
دوبوار می گوید:
ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است: ۱- زن بایدکودکانی به جامعه بدهد. ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد.
این حرفها رو مادر فمنیسم در حالی آورده روی کاغذ که هرجور حساب کنی خودش معشوقه مردی بوده است.  فکر این که معشوقه بودن و زندگی زیر یک سقف جدای از نیازهای جسمی و روحی باشد هم غیر قابل انکار.
تناقضات شخصیت دوبوار یکی دوتا نیست.  از بین
کتاب خاطرات چهار جلدی اش می شود شمردشان.
شاگردی هم دارد به اسم بیانکا لمبلین که از خاطراتش نوشته زمانی که هفده ساله بود و سیمون دوبوار معلمش بود.
آن زمان شاید زود بود از آنچه بر جسم و جانش رفته به کسی چیزی بگوید اما وقتی که پا گذاشته بود به سن این جرات را پیدا کرد تا از سو استفاده های جنسی ای که خانم معلم و همسرش از او کرده بنویسد.
نتیجه اش هم شد کتاب رابطه ننگین منتشر کرد، به شرح روابط جنسی خود با این دو متفکر بزرگ قرن بیستم فرانسه پرداخت. لمبلین در این کتاب نوشت که پیش از ورود به رابطه سارتر و دوبوار، دوبوار مدت‌ها از او سوء استفاده جنسی می‌کرده است.
قطار فمنیسم با سرعت در حال حرکت است روی جان جهان اما کسی اولین لوکوموتیو رانش را درست  نمی شناسد.

فرستادن دیدگاه