فراخوانی که برگزارکننده اش خدا بود…!

فراخوانی که برگزارکننده اش خدا بود…!

او تجسم حکومت الهی، تجسم  آیات قرآن در میان مسلمین، تجسم «برکافران سخت گیر و با همدیگر مهربانند » و تجسم عدل مطلق بود . او فقرا را به خود نزدیک می کرد و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار می داد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایل مطرح شدن ، خودشان را به ناحق مطرح کرده بودند ، در نظر علی با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت ؛ ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیت بود.

امروز ، هجدهم ذی الحجه است . روز عید سعید ؛ به عید الله اکبر معروف است ، عید غدیر خم . جدای از شان و مرتبه اش ، واقعه ای ثبت شده است در تاریخ . به تعبیر انگلیسی ها می شود : ایونت غدیر خم! که ظاهرا هم تعبیر بدی نیست. درست می گویند ؛ ایونت برگزار کرده خدا برای بندگانش! برای معرفی بهترین بنده اش بعد از محمد و محمد ، علی را تبلیغ کرده است نه فقط برای حاجیان برگشته از خانه دوست که برای هر غایب که بشنود پیام حاضر را الی القیامه …

غدیر

فراخوان داده است حضرت دوست که این علی خوب مولایی است. کارش درست است در ملکوت ملک آسمان و زمین. دستتان را بگذارید با خیال راحت در دست اش تا ببردتان آنجایی که از ابتدای خلقت، آرزوی  آدم و عالم بود. 
واقعه غدیر ، ۱۴۲۲ سال پیش ،همچو  امروزی در نزدیکی برکه ای که خم ، اسمش بود برگزار شد. برای حجاجی که خسته و البته متبرّک شده بودند از ذکر خدا.از مکه می آمدند هرکدام سمت خانه و کاشانه شان. که آن زمان مثل حالا نبود سفر حج، به کمتر از یک ماه؛ سفر به سمت و سوی خدا و گذاردن حج اش ماه ها  طول می کشید.
القصه …
در نزدیکی های ظهر در بیابان، آیه ای بر پیامبر خاتم نازل شد که تمام قافله های پی در پی حجاج را نگاه دار و بگو آنچه به تو نازل کردیم.
و عبد محبوب خدا سعا و طاعتا ، متوقف کرد همه را  در بیابان خدا. رفته ها برگشتند و برای نرسیده ها صبر شد تا برسند به نقطه ای که دستور خدا بود بر توقفش.

غدیر


آمده که حتی ۱۲۰۰۰ حاجی اهل یمن هم که راه شان جدا بود د برای رسیدن به وطن، مسیرشان را کج کردند سمت همان نقطه از کره زمین . همان نقطه یعنی غدیر خم.  تاریخ نویسان نوشته اند این توقف در کنار غدیر، سه روز به طول انجامید. همه بیعت کردند با علی. از دو خلیفه اول و دوم گرفته تا حاجیه خانم هایی که دست خود را گذاشتند در ظرف بزرگ آبی که در سوی دیگر آن دست مولایمان علی بود.  و شد عید الله الاکبر.
خدا گفت کامل کردم نعمتم را بر شما . و چه کسی است که بداند اندازه ی کامل بودن یک چیز در مقیاس نگاه خدا یعنی چقدر؟
و بیعت باشکوه با علی با این سخنان پیامبر خدا آغاز شده بود : 
« ای مردم،بدانید که خداوند علی را ولی و امام شما قرار داده و اطاعت او را بر مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کنند، و بر شهری و روستایی و عجم و عرب و آزاد و مملوک و بزرگ و کوچک و سفید و سیاه واجب کرده‌است. آگاه باشید که «امیرالمؤمنین»

امام علی
غیر از این برادرم کسی نیست و پیشوایی مؤمنان پس از من بر کسی جز او روا نخواهد بود. او جانشین من در امتم و پیشوای کسانی است که به من ایمان آورده‌اند و نیز جانشین من در تفسیر کتاب خدا است. خداوند دین شما را به واسطه امامت او کامل گردانید. به دستورهای او گوش فرا دهید تا در سلامت بمانید و از او پیروی کنید تا هدایت شوید.
ای مردم ، من صراط مستقیم هستم ، که خداوند شما را به پیروی آن امر فرموده‌ است. آن‌گاه پس از من، علی و پس از او، فرزندانم از نسل او. من از جانب خداوند دستور یافته‌ام که از شما دربارهٔ آنچه که از سوی خداوند دربارهٔ علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او آوردم، بیعت بگیرم و دست شما را بفشارم. خداوند به من دستور داده که از زبان‌های شما در مورد آنچه بیان نمودم – راجع به علی امیرالمؤمنین و امامانی که پس از او می‌آیند و از من و از اویند، اقرار زبانی بگیرم و چنان‌که خبرتان دادم، نسل من از صلب علی است.
همگی بگویید:
شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و خرسندانه – در مقابل آنچه از سوی پروردگار ما و خویش دربارهٔ امامت علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند، به ما رساندی ، سر تسلیم فرود می‌آوریم. بر این باور زنده‌ایم و با آن می‌میریم و با آن در قیامت محشور می‌شویم. تغییر نمی‌دهیم و تبدیل و انکار نمی‌کنیم، تردید به دل راه نمی‌دهیم و از این باور برنمی‌گردیم و پیمان نمی‌شکنیم.

عید غدیر خم

بعد از آن بود که رسول خدا دست علی را گرفت در دستش و بالا برد سمت آسمان. و فرمود آن جمله مشهورش را :
« ای مردم، این مرد برادر و وصی و نگهدارنده علم من و جانشین من است، بر هر کس که به من ایمان آورده و بر من است تفسیر کتاب پروردگارم »

اینکه خدا به چه دلیل و کدام حکمت موجه خدایی اش به قول سینمایی ها لوکیشن بیابان و غدیر خم را انتخاب کرده برای ابلاغ امامت نمی دانم ؛ شاید تفکر و تامل و یا حتی تحقیق بیشتر بخواهد اما هرچه که هست ظاهرا بیایان است و خشکی و سراب است و  خطر گم شدن.

غدیر ، برکه ای است که در آن آب باران جمع می شود  سر و جان بشوییم در غدیر وجود مبارکش و دل بسپاریم به تمنای وجودش  حتی اگر راه مان دور است از او ، مقصد کج کنیم یک بار سمت غدیر علی . در این بیابان قحطی زده انسانی دنیا در صفات وجودی امیرمومنان که او را از دیگران متمایز می کند آمده است: 
« وجود امیرالمومنین از جهات متعدد و در شرایط گوناگون برای همه نسل های بشر، یک درس جاودانه و فراموش نشدنی است؛ چه در عمل فردی و شخصی خود ، چه در محراب عبادتش، چه در مناجاتش، چه در زهدش، چه در محو و غرق شدنش در یاد خدا و چه در مبارزه اش با نفس و شیطان و انگیزه های نفسانی و مادی. این جملات از زبان امیرالمومنین، در فضای آفرینش و فضای زندگی انسان همچنان پر طنین است :

علی ولی الله
… ای جلوه های دنیا، ای زیبایی های پر جاذبه ، ای هوس هایی که قوی ترین انسان ها را به دام خود می کشید ، بروید کسی دیگر غیر علی را فریب بدهید ؛ علی بزرگ تر و بالاتر و قوی تر از این حرف هاست . بزرگترین خصوصیت او تقواست. نهج البلاغه او کتاب تقوی است و زندگی و راه و رسم تقواست. یکایک انسان های بیدار ، در لحظه لحظه زندگی امیرالمومنین و در ارتباط با خدا و معنویت ، درس های فراموش نشدنی پیدا می کنند. و باز در بعد دیگر ، جهادش برای برپاداشتن و به پا شدن خیمه حق و عدالت بود. یعنی از آن روزی که نبی اکرم ص بار رسالت را بر دوش گرفت ، از اولین ساعات، یک مبارز و مجاهد مومن و فداکار که هنوز در دوران نوجوانی بود در کنار خود پیدا کرد و او علی بود . تا آخرین ساعات عمر با برکت پیامبر ، مجاهدت را در راه برپا داشتن نظام اسلامی و بعد ، حفظ کردن آن ، لحظه ای امیرالمومنین را فارغ نگذاشت. چقدر مبارزه کرد، چقدر خطرها را به جان خرید و چقدر در راه مبارزه برای اقامه حق و عدل محور بود. 

ماجرای غدیر

… او تجسم حکومت الهی، تجسم  آیات قرآن در میان مسلمین، تجسم «برکافران سخت گیر و با همدیگر مهربانند » و تجسم عدل مطلق بود . او فقرا را به خود نزدیک می کرد و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار می داد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایل مطرح شدن ، خودشان را به ناحق مطرح کرده بودند ، در نظر علی با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت ؛ ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیت بود. با این مبناهای با ارزش ، امیرالمومنین کمتر از پنج سال حکومت کرد. قرن هاست که درباره امیرالمومنین می نویسند و کم نوشته اند و نتوانسته اند درست تصویر کنند و بهترین ها ، معترف به عجز و تقصیر خودشان هستند.»  

کتاب انسان ۲۵۰ ساله . صص ۷۱ – ۷۲ .